حجاب و عفاف

این وبلاگ جهت ترویج حجاب و عفاف و تقویت آن راه اندازی شده است.

حجاب و عفاف

این وبلاگ جهت ترویج حجاب و عفاف و تقویت آن راه اندازی شده است.

کشف حجاب با نام حجاب اسلامى!!

براى این مقاله عنوان «کشف حجاب» را برگزیدیم نه بد حجابى، چرا که ساده انگارى است آنچه را امروز در سطح جامعه مى‏گذرد و نوع پوشش زنان و دختران و آرایش‏هاى «مشترى جمع کن» را بدحجابى بنامیم. یک نگاه به نمایشگاه‏ها و فروشگاه‏ها، تفریحگاه‏ها و خیابان‏ها و پارک‏ها و اماکن عمومى کافى است که اثبات کند چرا کشف حجاب؟
این وضع، تکرارى است از ماجراى ننگین هفده دى و کشف حجاب آنروز. با این تفاوت که کشف حجاب هفده دى زیر نظر سیاستهاى بیگانه و با اجراى خاندان کثیف پهلوى و رضاخان قلدر جاهل صورت مى‏گرفت، اما کشف حجاب نوین در لواى حجاب اسلامى و بى‏تفاوتى متولیان امر و زیر نگاه مسئولین نظامى که به برکت اسلام و انقلاب و خون صدها هزار شهید شکل گرفته است. بنابراین زخم این ننگ از ننگ عصر پهلوى عمیق‏تر و معنى دارتر است... رضاخان مدعى اسلامیت نبود، سیاستى را به اجرا در مى‏آورد که انگلیسى‏ها طراحى و دیکته کرده بودند و نام آن را نیز حجاب اسلامى نگذاشتند. آنچه کردند صریح بود و با زور سرنیزه به اجرا در مى‏آمد و زنان پاکدامن و محجبه را سالها خانه نشین کرد، اما امروز مسئولین نظام، مجلس و دولت و دستگاه قضائى و نهادهاى فرهنگى و اجرائى ما از اسلام دم مى‏زنند و به ارزشهاى اسلامى عقیده دارند، نان اسلام را مى‏خورند. از عمر انقلاب اسلامى ربع قرن بیشتر نگذشته است. مشروعیت مسئولان و دست اندرکاران امور به خاطر این است که از اسلام و قوانین آن حمایت کنند نه فقط حرف آن را بزنند اما متأسفانه در چنین شرائطى هرچند سخن از کشف حجاب نیست اما کشف حجاب عملاً به اجرا در آمده و در فضائى از بى‏تفاوتى و ترس! با سرعت رو به گسترش است و از سوى عناصرى در درون نظام غیر مستقیم حمایت مى‏شود.
وقتى فلان نماینده مرد یا زن به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان که یک طرح صد در صد غیر اسلامى است و هم اکنون دوازده کشور مسلمان آن را نپذیرفته‏اند تنها با یک شرط غیر عملى رأى مثبت مى‏دهند آیا نباید بر بعضى نمایندگان این مجلس فاتحه خواند؟ وقتى بعضى از دست اندرکاران امور از مجلس و دفتر ریاست جمهورى - على رغم اظهارات رئیس جمهور محترم - به استقبال آن خانم که به پاداش زیر سئوال بردن حجاب اسلامى - که یک حکم ضرورى اسلام است - جایزه بنیاد (صلح) نوبل به ارمغان آورده است، مى‏روند و فلان سید، با لباس روحانیت، یا سخنگوى دولت یا نماینده مجلس یا فلان مسئول دیگر در این استقبال که پیامش دهن کجى به ارزشهاى اسلامى بوده است شرکت مى‏کنند آیا جاى تأسف ندارد؟! آیا این همصدائى با بوش و بلر نیست؟! آیا حلقه گل آویختن بوسیله آن خانم چادرى از آن بیت محترم به گردن آن خانم، جز تحقیر حجاب و کوچک کردن خود و اهانت به آن بیت محترم و امضاء کردن افکار بانوى کنفرانس برلین مفهومى دارد هرچند خود نفهمد و ژست روشنفکرانه بگیرند!(1)
وقتى خانمى با عنوان ریاست دانشگاه، کسى را که به معنویات فاطمه زهرا - سلام اللّه علیها - دهن کجى کرده مورد ستایش قرار مى‏دهد و او را مدافع حقوق زن مى‏داند و مى‏گوید: «این جایزه به زنى تعلّق گرفته که عمرى را به دفاع از حقوق زنان و کودکان و تحقق دموکراسى گذرانیده است» (روزنامه انتخاب 22/7/82) نباید به حال دانشگاهى که تنها دانشگاه ویژه دختران و زنان با سابقه متعهد مى‏باشد و نام گرامى حضرت زهرا را همراه دارد، تأسف خورد؟ اینها با این افکار و بینش - على رغم سابقه انقلابى بودن - امروزه چه مى‏خواهند بگویند، جز اینکه به تجدید نظر در ارزشهاى اسلام و انقلاب تفسیر شود؟! اینها حکایت از نوعى خودباختگى و مرعوبیت در برابر هجمه فرهنگى و تبلیغات گمراه کننده بیگانه دارد که عدّه‏اى سعى مى‏کنند براى اینکه از قافله تمدن عقب نمانند به اینگونه اظهار نظرها دست مى‏یازند!

ماجراى کنوانسیون زن

شاهد دیگر این مطلب واکنش هائى است که در برابر کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض از زنان دیدیم، که هر ناظرى را به شگفتى وا مى‏دارد و این سؤال را مطرح مى‏کند که اینگونه طرح‏هاى استعمارى از کدام کانال با کدام سیاست به درون مجلس کشیده مى‏شود و خوراک تبلیغاتى براى دشمنان اسلام و ایران فراهم مى‏سازد؟ شاید بى‏فائده نباشد یادآور شویم کنوانسیون محو تمام اشکال تبعیض علیه زنان با این شرط که با شرع مقدس مغایرت نداشته باشد در اواخر آذرماه 1380 در هیأت دولت به تصویب رسید و به مجلس فرستاده شد و مدتى در مجلس مسکوت ماند تا این اواخر که با هدف زمینه سازى براى انتخابات آینده و زمینه جلب رأى غرب زده‏ها به نمایندگان اکثریت، حمایت رسانه‏هاى خارج کشور و سیاست‏هاى استکبارى در عرصه سیاسى، باز به مجلس آمد و به تصویب نمایندگان اکثریت رسید و البته که شوراى نگهبان آن را مغایر شرع و قانون دانسته و رد کرد و براى بررسى به شوراى تشخیص مصلحت نظام فرستاد که قطعاً آنجا هم مردود شناخته خواهد شد.
این کنوانسیون از همان آغاز و در مرحله تصویب در هیأت دولت با ایرادهاى جدى و انتقادهائى روبرو بود. مراجع عظام آنرا مغایر شرع دانستند و در این باره فرمودند: پیوستن به این کنوانسیون یک توطئه استعمارى است، و شرط عدم مغایرت با شرع هم نمى‏تواند از التزام به تعهّدات مندرج در آن مانع باشد، بیگانگان مى‏خواهند به این بهانه بر ما فشار آورند که مبانى اسلام را زیر پا بگذاریم و در غیر این صورت ما را زیر رگبار تبلیغاتى قرار دهند. محققان اسلامى اشکال شرعى و قانونى بر این کنوانسیون، وارد کردند و تصریح نمودند شرط عدم مغایرت با شرع هیچ تأثیرى در عواقب سوء پذیرش کنوانسیون ندارد با این حال و على رغم فتواى مراجع یکى از خانم‏ها که مشاور رئیس جمهور هم هست اظهار داشت: نیازى به فتواى مراجع تقلید نداریم و قانون اساسى و شوراى نگهبان معیار عمل است!(2) این تناقض گوئى آشکار و اهانت به فقه و مرجعیت از سوى یک خانم مسلمان چادرى اما غرب باور، جاى تعجّب و تأسف دارد.
یک نماینده دیگرى (زن) اظهار داشت قانون اساسى و قوانین موجود (اسلامى) حقوق زنان را تأمین نکرد! شاید کنوانسیون بیاید و مشکل زنان را حل کند! که این جمله سخن آن زن عصر طاغوت را یاد آورد که از پاره شدن «سند رقیّت» در سایه انقلاب سفید شاه معدوم!! حرف مى‏زد. و جاى طرح این سؤال نیز هست که مگر زنان ما در سایه همین انقلاب نبود که از بردگى‏هاى گذشته رهائى یافته و در عرصه‏هاى فرهنگى و سیاسى و اجتماعى حضور بى‏مانند دارند تا آن‏جا که 61 درصد پذیرفته شدگان کنکور را زنان و دختران تشکیل مى‏دهند و سایر نهادهاى کشورى نیز شاهد حضور زنان در عرصه سیاسى و فرهنگى و مجلس و جاهاى مختلف دیگر است، نمى‏دانیم چرا بعضى خانم‏ها خودشان را گم کرده‏اند. این ماجرا ما را بیاد گفتار ابن عباس مى‏آورد که به آن زن گفت: «تجملت تبقلت ولو عشت لفیّلت» کدام مانع بر سر راه زنان و دختران در جهت ارتقا و تعالى است تا کنوانسیون - که یک تز استعمارى است - بیاید آن را بر دارد؟! راستى انسان نمى‏داند چه بگوید. خانمى با عنوان نمایندگى این ملّت ،که تمام هستى شان را براى اسلام ایثار کردند، به مجلس رخنه کند حقوق کلان این ملت را بگیرد، بر کرسى مجلس تکیه زند، و حرف‏هاى نسنجیده بگوید... اینها چه قدر از اسلام شناخت دارند، حقوق و ارزشها را چگونه ارزیابى مى‏کنند؟ واقعاً به حال اسلام و انقلاب و نظام باید تأسف خورد چرا کار ما به اینجا رسیده که یک نماینده اینگونه حرف بزند؟ و چرا کسى به اینها پاسخ نمى‏دهد و جریانى را که در صدد محو ارزشهاى اسلامى است افشا نمى‏کند و در برابر بدعت‏ها موضعگیرى نمى‏شود؟ پس آنهمه آیات و روایات که حاملان کتاب و رسالتداران دین را مورد عتاب قرار داده که چرا امر به معروف و نهى از منکر نمى‏کنند. چرا به فراموشى سپرده شده، این یک جنگ فرهنگى است و ساز و کار مناسب خود را مى‏طلبد، خطبا، ائمه جمعه، نویسندگان، پیشوایان دینى، حوزه‏ها چرا ساکت‏اند؟!
اما موضوع برهنگى نوین وکشف حجاب جدید که عنوان مقاله بود، داستان غم انگیزى دارد که به این سادگى از کنار آن نباید عبور کرد. لباس پوشیدن عدّه‏اى از زنان و دختران شکل زشت و رسوایى به خود گرفته، آرایش‏هاى غلیظ و وقیحانه شگفتى همگان را بر انگیخته که این همه امنیّت و آزادى با کدام معیار شرعى وفق مى‏دهد، کسى جرأت امر و نهى‏ندارد، اگر یک مسلمان بخواهد نهى از منکر کند یک چیزى هم بدهکار مى‏شود!
نمونه دیگر این جریان، صحنه استقبال آن خانم مدافع افکار هفده دى عصر پهلوى بود که در فرودگاه مهر آباد تهران به تصویر کشیده شد و پخش شیرینى و گل به عنوان جایزه رویاروئى با اسلام و انقلاب! تصویر شرم آور آن استقبال که گوشه‏اى از آن در نشریات آمده بود و بى حجابى با آرایش‏هاى غلیظ و رقص و پایکوبى و دف و چنگ و شعارهاى توهین‏آمیز به شخصیت‏هاى کشور براى هر غیرتمند مسلمانى شکننده است. بخصوص آنکه اگر با استقبال برخى دست اندرکاران امور و حلقه گل و تبریک و تهنیت و تأیید و تمجید همراه باشد که برخى نمونه‏هاى آن را دیدیم!
بدحجابى و وقاحت گروهى از زنان به اوج رسیده و هیچ مقام و یا نهادى مسئول پاسخگوئى نیست. متظاهرین به برهنگى نوین با احساس امنیّت کامل همه جا ظاهر مى‏شوند. در خیابان و بازار، مجموعه‏هاى ورزشى و فرهنگى، فستیوال‏هاى هنرى، نمایشگاه‏ها و مراکز تجارى و حتى گاهى ادارى و دانشگاهى وکسى لب به اعتراض نمى‏گشاید و آنها با سوء استفاده از این سکوت مانور تجمّل و تجاسر مى‏دهند، به همه ارزشها مى‏خندند. به انقلاب و ارزشها دهن کجى مى‏کنند، روابط نامناسب به سهولت انجام مى‏گیرد و اتومبیل‏ها بر سر راه این قشر فاسد صف مى‏بندند و خیلى مسائل دیگر که شواهد آن کشف باندهاى فساد و پارتى‏ها است که هر روز در جرائد مى‏خوانیم. راستى غیرت دینى کجاست؟ از این جریان فاسد و مفسد مردان و زنان باشرافت کشورمان خون دل مى‏خورند و از لوث شدن ارزشها و لجام گسیختگى بى‏مهار گروهى فاسد در حیرت و شگفتى اند، چرا ندائى به اعتراض از سینه‏اى بر نمى‏خیزد و بى‏تفاوتى و کرختى بر فضاى کشور سایه افکن شده است؟
متأسفانه نهادهاى فرهنگى و آموزشى هم کارى مؤثر نکرده‏اند، گواه آن چهره‏هاى مکشوفه و زلف‏هاى پریشان دانش‏آموزان و دانشجویان دختر است که صبح و شام در ملأ عام و محیطهاى فرهنگى و خیابان‏ها دیده مى‏شوند، برخى خانواده‏ها با بردن ماهواره‏ها و نوارهاى مستهجن به خانه‏هاى خود کمک به بى‏بند و بارى فرزندان و خانواده هایشان کرده و طراحان مد و لباس و شلوار کوتاه و آستین کوتاه و لباس بدن نما و چسبان که رقاصه‏هاى هالیود از پوشیدنش شرم مى‏کنند سفارش مى‏دهند و در بازار لباس فروشى در معرض دید قرار مى‏گیرد و کسى مانع تولید و عرضه آن نیست و اگر از سوى نیروى انتظامى طرح ممانعت از آن عنوان شود روشنفکران و برخى نمایندگان غوغا سالار غوغا به راه مى‏اندازند!
خوانندگان گرامى فکر کنید این روند رو به کجا مى‏رود و اگر مسئولین امر، علما، خطبا، نویسندگان و توده مردم باآن مبارزه نکنند چه خواهد شد و سرنوشت نسل‏هاى آینده چه خواهد بود. این نسلى که در فضاى انقلاب رشد کرده بر اثر سهل انگارى‏ها و بى‏برنامه گى‏ها و مخاصمات جناحى و بدعمل کردن‏ها و غفلت از وظائف اولیه و پرداختن به مباحثات موهوم، اینگونه از دست در رفته و لاقید و بى تعهد شده و اگر چاره‏اى جدى اندیشیده نشود و به عنوان بخشى از نابسامانیهاى اخلاقى و اجتماعى با آن برخورد نشود محصول این نسل در آینده چه خواهد بود؟
هر چند افراد صالح و شایسته در جامعه ما اکثریت جامعه اسلامى را تشکیل مى‏دهند. امّا با وجود اینهمه ویروس‏هاى فساد آیا مى‏توان از سرنوشت سیاه فرداى جوانان و پسران و دختران در امان بود. فساد اخلاق به عنوان یک فرهنگ در جامعه روبه رشد است و اگر جامعه پاکسازى نشود ساده اندیشى است که از حاکمیت اخلاق در آینده سخن بگوئیم. اگر امروز که زمام امر در دست دینداران و روحانیون و صاحبان علم و فضل است در فضاى سکوت و بى تفاوتى، وضع بدینگونه پیش رود و هر کسى سر در لاک خود فرو برده و در فکر منافع یا مصالح خود باشد سرنوشت اسلام و انقلاب چه خواهد شد؟! بگذارید این قلم دردمند که چهل سال است تجربه‏هاى تلخ و شیرین دیده و گفته، با این صراحت بنویسد شاید گوش شنوائى باشد و دل دردمندى که احساس مسئولیت کند و در فکر چاره برآید. امروز مسئولیت متوجّه عالمان دین، ارباب فضل، صاحبان خطابه و منبر و قلم و نگارش است و از سوى دیگر مسئولین قضائى، اجرائى که به فکر اسلام باشند، به فکر جوانان و نسل‏هاى بعدى باشند، این انقلابى که خون‏بهاى صدها هزار شهیداست چه آسان بازیچه قرار گرفته و گرد خاموشى بر همه جا پاشیده‏اند.

نفوذ بد حجابى به حرمین‏

درد آور است اگر بگوئیم بر اساس مشاهدات خود و گواهى دیگران گوشه‏اى از این بدحجابى به فضاى حرمین شریفین کشیده شده است که براى آن باید چاره اندیشى کرد. برخى از زنان و دختران لاقید و بدحجاب به بهانه سیاحت و زیارت و سفرهاى عمره چهره‏هاى زشتى در آن محیط مقدس از خود به نمایش مى‏گذارند که حتى صداى دیگران را در آورده است و آبروى جمهورى اسلامى در دید ملیت‏هاى مختلف زائر در مخاطره قرار گرفته و خون به دل زائران خداجوى و زنان عفیف و باشرافت مى‏ریزد. بنظر مى‏رسد که براى بعضى‏ها، سفرهاى زیارتى عنوان سیاحت و تفریح و تجارت پیدا کرده همانگونه که در روایات آخرالزمان پیش بینى شده است. کسانى که به زیارت حرمین شریفین مشرف شده، دیده‏اند که حتى زنان ترکیه و مالزى و مصرى و اروپائى و... بهتر حرمت حرمین را نگه مى‏دارند، بدحجابى درمیان آنها کمتر دیده مى‏شود. این مطلب حکایت از آن دارد که عدّه‏اى قصد آلوده کردن فضاى فکرى مسلمانان دیگر کشورها را نسبت به ایرانیان دارند و بعید نیست، توطئه‏اى در کار باشد که عده‏اى زنان بد حجاب را هم با اهداف تبلیغاتى روانه کنند که با آرایش و لباس مبتذل در حرمین ظاهر شوند و انقلاب اسلامى را بد نام کنند که اگر چنین باشد که هست مسئولیت سنگین‏تر است.
سازمان حج و زیارت که عهده دار هدایت و سازماندهى این سفر معنوى است در طول سالهاى پس از انقلاب با برنامه ریزى‏هاى گوناگون تدارکات و خدمات فرهنگى ارزنده تلاش ستودنى داشته و براى پربار ساختن حج و زیارت آثار ارزشمند فرهنگى، فقهى، اخلاقى و تاریخى ارائه داده و بعثه مقام معظم رهبرى، افزون بر تلاش‏هاى ارزشمند دیگر، صدها کتاب و مقاله در ترسیم حج ابراهیمى عرضه نموده که در تاریخ حج و زیارت بى‏سابقه است. دشواریهاى اعزام زائران عمره که در سال‏هاى جارى به نیم میلیون مى‏رسد و تأمین وسیله نقلیه و مسکن و غذا و دارو و درمان و تأمین نیروى انسانى شایسته، الحق کارى بزرگ و قابل ستایش و در جهان اسلام منحصر به فرد است و زائر ایرانى از این بابت در چشم خارجى‏ها احساس غرور مى‏کند. همچنین اکثریت قاطع زائران شریف ایرانى از مرد و زن و پیر و جوان و دانشجو و دانش‏آموز با ارج نهادن به ارزشهاى اسلامى و رعایت شئونات اخلاقى چهره‏اى آبرومند از اسلام و انقلاب بویژه رهروان اهلبیت ارائه نموده‏اند که این نیز جاى انکار نیست.
آنچه مایه تأسف است حرکات نامطلوب معدود از زنانى است که شیرینى این سفر را تلخ و آرامش روحى زائران را متشنج و احساسات پاک مردم شریف ما را جریحه دار مى‏سازد، این افراد هرچند زیاد نیستند اما براى بدنام کردن، تأثیر فراوان دارند، چه معمولاً موارد مثبت کمتر مورد توجّه قرار مى‏گیرد و موارد منفى اگر آگراندیسمان شده و هر یکى، بجاى صدها، نمایش داده مى‏شود. مانند غذاى مطبوع که اگر در یک لقمه آن سنگ ریزه‏اى زیر دندان برود تمام غذا را ناگوار مى‏کند.
این روند، دست اندرکاران امور حج و زیارت را بر آن مى‏دارد که راه کارهاى ممکن را براى جلوگیرى از صدور فرهنگ بدحجابى بررسى کنند و جهت مانع شدن از مسافرت این افراد طریقى بیابند، آژانس‏هاى مسافرى را به رعایت اصول گزینش زائران و ثبت نام نکردن از افراد نامناسب ملزم سازند و موارد تخلف را مجازات نمایند و متخلفین را از نیمه راه برگردانند که اگر ده مورد چنین کنند در کل تأثیر قطعى خواهد داشت. براى نظارت بر رعایت حجاب و شئونات اسلامى در حرمین و ایاب و ذهاب مدیران هتل‏ها و کاروان‏ها و ناظران و روحانیان و خدمه حج و زیارت را به همکارى بطلبند، از زائران طى فرم هائى جهت رعایت شؤنات اسلامى التزام کتبى بگیرند و در صورت تخلّف زائر را از نیمه راه برگردانند، یا گذرنامه او را با هماهنگى اداره مربوطه براى مدتى مهر ابطال بزنند و ممنوع الخروج کنند، طبیعى است که این گونه اقدامات قاطعیت، جسارت و شجاعت و برنامه و هزینه و نیروهاى مناسب مى‏طلبد که هر چند دشوار است ولى ناممکن نیست.
حیف است آنهمه مجاهدات و تلاش و خدمت رسانى به حج و زیارت با برخى حرکات زننده لوث شود، آبروى نظام وجه المصالحه هوسات مشتى افراد قرار گیرد تا آنجا که در میان مردم بومى مدینه شایع کنند عده‏اى از زنان ایرانى محیط حرم را خراب کرده‏اند، این براى یک ایرانى مسلمان درد آور است و شرمندگى دارد. ما چه اجبار داریم اینهمه زائر اعزام کنیم که نتوانیم ضایعات آن را مهار کنیم؟ شاید برخى بگویند این افراد از مرزهاى دیگر و سایر کشورها مى‏آیند ولى یک نگاه به گذرنامه اینها و فرودگاه مهرآباد و جده و مدینه این شبهه را پاسخ مى‏دهد. اینها در جمع زائران ما و هتلهاى محل اقامت آنها هستند. حتى در میان کاروان‏هاى دانشجوئى مواردى از این افراد دیده شده در حالى که مسئولین اعزام دانشجویان مى‏توانند کنترل و نظارت داشته باشند و با الزامى کردن لباس متحدالشکل مناسب و التزام رعایت شئونات اسلامى و نظارت حین سفر مانع برخى حرکات نامناسب باشند. به علاوه سازمان حج و زیارت همانگونه که براى مردان لباس متحدالشکل طراحى کرده براى زنان زائر نیز مى‏تواند این کار را بکند که آنهمه لباس رنگ وارنگ نپوشند و نمایشگاه لباس در حرمین تشکیل ندهند!
به هر حال این دردى غیر قابل علاج نیست اگر اهتمام و پیگیرى شود. حقیقتى که باید بدان اعتراف کنیم اینکه نه مسئولین نظام، نه در داخل و نه در خارج قاطع و جدى عمل نکرده‏اند وگرنه فضاهاى شهرهاى داخل کشو رما آنقدر زشت و ناهنجار نبود که امروزه هست و به خارج و حتى حریم مکى و مدنى سرایت نمى‏کرد و آنگونه که امروز سرایت کرده است حفظ و حراست از دستاوردهاى انقلاب مشکل‏تر است از بدست آوردنش و این، امر مسئولیت نظام اسلامى را سنگین‏تر از گذشته مى‏کند که جایگاه اسلام و شئونات دینى را جدى بگیرند پیش از آنکه در محکمه عدل الهى محاکمه شوند «الذین ان مکناهم فى الارض اقاموا الصلوة و آتوالزکاة و امروابالمعروف و نهوا عن المنکر».

پى‏نوشت‏ها:

1. نک روزنامه جمهورى اسلامى 24/7/82 به خبر و گزارش و تصویرهاى استقبال‏
2. روزنامه انتخاب 22/5/81

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد