یکی از مسائل مهم در اسلام پوشیدگی زن در برابر بیگانگان است که با عنوان حجاب مطرح می شود.
در معنی واژه حجاب در دانشنامه جهان اسلام امده است :معنی مصدر آن پنهان کردن و منع از وارد شدن است و معنی اسمی آن پرده می باشد.
تاریخچه حجاب :
مسئله حجاب محدود به اسلام نمیشود .در ادیان گذشته مسیحی ،یهودی ، زرتشتی و ادیان هندو انواعی از حجاب تعریف شد ه است . در بسیاری موارد هر چه طبقه اجتماعی فرد بالاتر بوده حجاب بیشتری وجود داشته و پوشش به نوعی نشان دهنده منزلت اجتماعی فرد بوده است . در دین اسلام این مسئله کاملتر و ظریفتر مطرح شده است.
مسئله حجاب در قران
در چند سوره از قران کریم مسئله حجاب تصریح شده است که نشان از اهمیت موضوع دارد .در آیاتی از سوره نور ،احزاب و انفال به حجاب و عفت زنان اشاره شده است.لفظ حجاب در آیه ۵۴سوره احزاب اورده شده ."حجاب مخصوص که در قران کریم برای زنان است :یکی خمر(مفرد آن خمار= به کسر "خ" و فتح "م" به معنای روسری است ) در آیه ۳۱ سوره نور است و دیگرجلابیب(مفرد آن جلباب=لباس بلند زنانه)است که در آیه ۵۹سوره احزاب به ان اشاره شده است "(دانشنامه جهان اسلام)
در سوره احزاب آیه ۵۹ میخوانیم : ای پیامبر به زنان خود و دختران و زنان مومن بگو روسریها و مقنعه های خود را بپیچانند این جور به عفیفه بودن و شریف بودن شناخته می شوند ،تا کسی معترض ایشان نشود وایشان را ازار ندهد و خداوند امرزنده و مهربان است.
قرائتی در کتاب گناه شناسی آورده است :در قران با تعبیرات گوناگون از حیا سخن به میان امده است : حیا در زبان (انعام ۱۰۸)،حیا در طرز سخن گفتن (احزاب ۳۲)،حیا در راه رفتن (قصص۲۵)،حیا در شرکت در مجالس میهمانی (احزاب ۵۳)،حیا در نگاه کردن (نور۳۰ و ۳۱)،حیا در امور اقتصادی (بقره۲۷۳)،حیا در ورود به منازل (نور ۵۸و ۵۹)
فلسفه حجاب
در دوره های مختلف تاریخی در مورد فلسفه حجاب دلایل مختلفی ذکر شده که بر هریک اشکالاتی وارد است .شهید مطهری این دلایل غیر صحیح را به چند دسته تقسیم کرده است که دارای ریشه های اقتصادی ،اجتماعی،اخلاقی،فلسفی و روانی است. شهید مطهری در فلسفه حجاب از دید اسلام چند دلیل را مطرح میکند که به اختصار بیان میکنیم:
۱.آرامش روانی: به علت اثری که دیدن یک زن زیبارو در یک مرد میتواند داشته باشد به خصوص پسرهای نوجوان(حتی پیش از بلوغ) که دچار طوفان های شخصیتی و شهوانی میشوند و از آنجا که امکان ارضای این میل برایشان وجود ندارد ممکن است دچار صدمات روحی و یا خودارضایی شوند. در اینجا وجود حجاب باعث میشود که چنین طوفانهایی با تأخیر صورت گیرند و موکول به زمانی میشوند که پسرها به بلوغ فکری و جنسی رسیده اند.
۲_استحکام پیوند خانوادگی: وجود عارضۀ خیانت به همسر(رابطۀ شوهر با زنانی غیر از هسرش) ، در همه جای دنیا از عوامل از هم پاشیدگی خانواده است. جالب است که در این موارد فقط مرد محکوم میشود در حالی که در هر خیانتی زنی دیگر هم بوده که از این مرد متأهل دلبری کرده است. از آنجا که بخش عظیمی از میل جنسی مرد با چشمانش پاسخ داده میشود حکم حجاب برای زن در برابر مرد غریبه و حفظ چشم برای مرد در برابر زن غریبه خود یکی از بهترین عوامل ممانعت از اینگونه خیانتهاست.
3-استواری اجتماع: اگر نوجوانان و جوانان ما دچار طوفانهای شهوانی شوند(چنانکه در بالا ذکر شد.) بیشتر وقت آزاد خود را به فکر کردن به این موضوع یا متلک پرانی به دخترها یا دوستیابی و خلاصه در یک کلام با جنس مخالف سپری میکنند. از آنجایی هم که تمکن مالی و فکری لازم برای ازدواج ؛ معمولا" در سنین پایین ایجاد نمیشود این فکر از مخیلۀ جوانان خارج ناشدنیست. حتی در ممالک غیر اسلامی که این روابط جنسی آزاد هستند هم میبینیم که نوجوانان و جوانان با هر بار رابطه فقط برای مدت کوتاهی قانع میشوند و دوباره خیلی زود به این موضوع باز میگردند . در یک کلام وقتشان را با این میل میگذرانند. خب شاید بگویید ایرادش چیست؟ ایرادش اینست که جوانان و نوجوانان آینده سازان ما هستند. اگر ما جوانان به فکر ساختن جامعه نباشیم پس چه کسی میخواهد جامعه را بسازد؟ اگر این مدت زمانی را که برخی پسرها به ...چرخ زدن(با عرض معذرت!) میگذارنند و به دخترها متلک میپرانند تا شاید برگردند و در جوابشان چیزی بگویند تا فقط صدایشان را بشنوند!!! زمانی را که برای دلربایی کردن از دوست دخترشان میگذرانند و مدتی را که به دیدن فیلمهای شهوانی(یادش به خیر یه زمانی فقط عکس بود!!) میگذرانند را صرف کسب علم و آموختن صنعت کنند میدانید چه پیشرفتی پیش میاید؟ ولی در صورتی میتوانند چنین کاری کنند که دچار طوفانهای شهوانی نباشند.
از سوی دیگر با وجود حجاب، زنان بهتر و در آرامش بیشتری میتوانند در جامعه حاضر شوند و در ساخت جامعه یاری کنند. زیرا دچار عشق و عاشقیهای بیدلیل مردها آنهم در محل کار نمیشوند.
باز هم گقتنیست اکثر از موارد تجاوز به عنف و مزاحمتهای خیابانی حاصل همان طوفان فوق الذکر است.
4-ارزش واحترام زن: عجیب است که برخی میگویند حجاب توهین به زن است. حجاب حامل احترام به زن است. بی احترامی به زن اینستکه به برای جذب مشتری برای یک شرکت در بروشور تبلیغاتیش یک عکس آنچنانی از یک زن قرار میدهند. زن میشود وسیلۀ تبلیغ آنهم نه به اسم یک انسان به اسم یک موجود جذاب! این توهین به زن است که او را به جای یک انسان به عنوان یه موجود لطیف و ... بشناسند.
اینکه به جای اینکه به فکر و عقل و هنر زن فکر کنند به اعضا و جوارحش فکر کنند اهانت است و عجب دارم از زنانی که توهین را نادیده گرفته، حجاب را که حامل احترام است را توهین مینامند.
تذکر:دوستان عنایت داسته باشند که علت اصلی اینکه حجاب را بر زنان مسلمان واجب میدانیم دستور خداست. ما با اثبات توحید و نبوت و اثبات الهی و بی تحریف بودن قرآن خود را موظف میدانیم هر دستوری که در قرآن آمده باشد(البته با توجه به آیات ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه) را به مرحلۀ اجرا در آوریم زیرا دستور خداست.
دلایل فوق الذکر، صرفا" برای کسانیست که میخواهند فلسفۀ این فرمان را درک نمایند.
ویژگی ذاتی زن و مرد
زن به طور طبیعی گرایش دارد که خود را زیبا و آراسته جلوه دهد ،هرچند قصد اغوا کردن مرد را نداشته باشد."آنچه مرد را تهییج میکند سه چیز است :زیبایی ،زیور و حرکات اغوا کننده که در قران مجید از آنها به تبرج یاد شده است "(قران و مقام زن).که زنان معمولا از این موضوع غافلند و به چیزی جز زیبایی خود نمی اندیشند.گرایش به زیبا جلوه دادن از طرف زن از یک سو موجب دلپذیر شدن محیط خانواده می شود و از سوی دیگر در صورتیکه مهار نشود بسان سیلی بنیان کن تمامیت حیات معنوی انسان را دست خوش زوال و نابودی قرار میدهد و آنها را در چارچوب دنیای مادی رها میکند .
مسئله پوشش در دنیای امروز
در دنیای امروز غرب پوشش مانعی برای آزادی فردی و اجتماعی تلقی میشود و با این سیاست از زن سوء استفاده های مختلف میشود.حتی در جریان جنبش های فمینیسم در خارج از کشور یکی از مسائلی که به شدت مورد انتقاد قرارمیگیرد موضوع حجاب زنان در کشورهای اسلامی است .این موضوع گریبانگیر جامعه ما نیز شده است .میل به خودنمایی به گونه ی نامطلوب بروز کرده که فقط محدود به خانمها نمیشود .یکی از این معضلات تقلید از انواع گروههای متالیست بدون اطلاع از دلایل ایجاد ان (که عموما اعتراض به جامعه زمان خود بوده است)است. این امر نشان از عدم اگاهی جوان از شخصیت خویش و کمبود معنویات در زندگی است .
شبهه:چرا حجاب فقط بر زن واجب است؟
پاسخ:
۱.حجاب مخصوص زن نیست. مرد هم به غیر از ستر عورت (در برابر همگان جز زنش) آنجا که احساس کند که ظاهرش در جنس مخالف(غیر همسرش) اثری شهوانی میگذارد باید خود را به حدی بپوشاند که این اثر از بین برود. فرمان حفظ چشم هم مخصوص مرد نیست و زن هم هر جا احساس کند نگاه به مردی(غیر از شوهرش) در او اثر شهوانی میگذارد باید از این نگاه خود را حفظ کند.
2.اینکه تأکید بر حجاب زن است علتش اینستکه جلوه کردن و خود را زیبا و جذاب نشان دادن در زن بیشتر است و نگاههای شهوانی در مرد زیادتر است(به نظر من در بیپایان است!) پس با فرمان حجاب و حفظ چشم شهوت را کنترل میکند. یادمان باشد اسلام نه طرفدار منع شهوت است نه طرفدار آزادی آن؛ اسلام شهوت را قانونمند میکند.
شبهه: اسلام با فرمان حجاب زن را محدود و زندانی میکند!
پاسخ:
این ادعا یک سخن کودکانه است. خب شما اگر اینقدر طرفداری نجات از حصارید نباید در خانه زندگی کنید! باید روز و شبتان را در فضای باز بگذرانید تا آزاد باشید!! همانطور که شما به خانه میروید تا از باد و باران و نور خورشید تابستان و تهاجم موجودات وحشی و موذی در امان باشید؛ زن هم با حجاب خود را از عشقهایی که فقط به خاطر زیباییش است و ربطی به شخصیتش ندارد نجات میدهد.
از این گذشته شما چگونه ادعا میکنید که حجاب حصار زندان است؟ مگر حجاب برای زنان بزرگواری چون مریم و زهرا و زینب(سلام الله علیهن) مشکلی ایجاد کرد؟ دیدیم که هر سه در عصر خود تاریخ ساز بودند. همیچنین است حال بانو گوهرشاد که صدها مرد نامحرم را بر ساخت مسجدی برای امام رضا(ع) گماشت و برای اینکه به درستی بر ایشان ریاست کند نیازی به بیحجابی ندید!
حتی زنان مؤمنه ای که در صدر اسلام در کنار مردان برای دفاع در برابر تهاجمات کفّار شمشیر میزدند حجاب را مانع و حصاری برای جهاد ندیدند.
شبهه: در ایران زنان بی حجاب را شلاق میزنند و اعدام میکنند!!
پاسخ:
هر چند دفاع از حکومت جمهوری اسلامی در برنامۀ کار این وبلاگ نیست ولی از آنجا که میخواهند اینرا به اسم اسلام به خرد مردم دهند باید جوابی بدهم. در کل قوانین مجازات اسلامی فقط یکجا راجع به زنان بی حجاب سخن رانده شده است:
تبصرۀ مادۀ 638 قانون مجازات اسلامی:«زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا پنجاه هزار تا پانصدهزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»
چنانکه ملاحظه میکنید حرفی از شلاق و اعدام نزده است و از آنجا که تبصرۀ دیگری برای موارد تکرار عمل بی حجاب بودن نیاورده بدیهیست هر چند بار هم تکرار شود هم حکم همانست که در بالا از نظرتان گذشت.
شبهه: فرمان حجاب باعث میشود خیلی زنان نتوانند در تابستان بخاطر گرما بیرون بیایند!
پاسخ:
به غیر از دروغ بودن این دعا، این حرف مثل اینستکه بگوییم «اینکه اسلام دفاع از وطن اسلامی را فقط وظیفۀ مردها میداند باعث میشود در زمان جنگ خیلی از مردهای مسلمان نتوانند به زندگی خود ادامه دهند» خب اگر شما اینرا یک ایراد میدانید باید واقعا جوابی قانع کننده بدهیم!
--------------------------------------
منابع:
-حجاب.استاد مرتضی مطهری.انتشارات صدرا
-مقام زن.مرتضیمطهری.انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)
-جریان شناسی دفاع از حقوق زنان.ابراهیم شفیعی سروستانی.ناشر کتاب طه
-قران ومقام زن.سید علی کمالی.انتشارات هاد
-گناه شناسی . محسن قرائتی.ناشر:مرکز فرهنگی درسهایی از قران
-دانشنامه جهان اسلام
یکی از قاعدههای رفتاری نامطلوب متداول در جامعه که به گونهای تهدیدگر مقوله حجاب محسوب میشود مسئله رواج «مد» در بین جوانان است. مد اگرچه اصطلاحی برگرفته از علم آمار و در معنای یک عامل مشخص کننده است اما در علوم اجتماعی و به ویژه جامعهشناسی مد به نحوه پوشش و لباس پوشیدن و همچنین نوع آرایش اطلاق میشود و در عین حال متوجه چیزی است که در مقطعی از زمان بیشترین استفاده را دارد.
یکی از شبهات قوی در این باره این است که شریعت اسلامی بر حجاباصراری ندارد و ادلة دینی نمیتوان بر آن اقامه کرد.
در این زمینه نوشتة محمد سعید العشماوی از انسجام بهتری برخورداراست، از اینرو به نقل نظریة وی پرداخته و آن را بررسی میکنیم. گفتنی استرأی او را عالمان دانشگاه الازهر مصر نیز نقد کردهاند.
ایشان معتقد است:
«...اما الحکم الدائم فهو الاحتشام و عدم التبرج...» یعنی حکم همیشگی ایناست که وقار زن حفظ شود و آرایش و خودنمایی برای مردان بیگانهصورت نگیرد، به جز آن، آنچه در شریعت وارد شده، اگر قابل پذیرش باشدبر احکام موقت دلالت دارد. و مسألة حجاب با وضع کنونی از اختلاطهاینابجای اندیشة دینی با میراث مردمی است؛ زیرا پوشش و لباس از امورعرفی است و جزو عبادات و واجبات دینی نمیباشد.
بر این اساس روی سه آیه از آیات قرآن و دو حدیث از معصومین(ع) راکه مورد استناد قائلان به حجاب است، بیان کرده و مورد نقادی قرار دادهاست. وی گفته است دو حدیث بهعلت خبر واحد بودن، قابلیت استنادندارند. اما سه آیه از قرآن را نیز چنین پاسخ گفته است:
1 . آیة حجاب
در آیة 53 سورة احزاب قرآن کریم آمده است که:
یا ایها الذین امنوا ... اذا سَاَلْتُموهُنَّ مَتاعاً فسألوهنَّ مِنْ وَر'آءِ حجابٍ...
ای کسانی که ایمان آوردهاید... هنگامی که از زنان پیامبر(ص) از موردیسؤال میکنید مستقیماً روبهرو نشوید و از پشت حجابی این کار را انجام دهید...
در این آیه خداوند به مؤمنان فرمان میدهد که با همسران پیامبر از ورایحجاب سخن گویند. وی معتقد است این حکم به زنان پیامبر مختص است وسایر زنان مسلمان مشمول این دستور نمیباشند.
2 . آیة خمار
در آیه 31 سورة نور میفرماید:
قل للمؤمنات... ولْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ... .
به زنان مؤمن بگو...که باید سینه و بر و دوش خود را با مقنعه بپوشانند...
منظور آیه این میباشد که به زنان دستور میدهد خمار(روسری) خود راپشت سر نینداخته بلکه با آن گردن و بالای سینة خود را بپوشانند.
ایشان در توجیه این آیه گفته است:
در عصر پیامبر زنان پارچه به سرکرده و دو طرف آن را به پشت سرمیانداختند به گونهای که گردن و بالای سینة آنها آشکار بود. برای آن کهفارقی بین زنان مؤمن و غیر مؤمن باشد خداوند دستور داد زنان مؤمن پارچهرا که بر سر کرده بر جلوی بدن خویش رها سازند تا از پوشش ممتازیبرخوردار گردند. پس این دستور دائمی نیست، بلکه به دورانی برمیگردد کهجداسازی زنان این وضع را طلب میکرده است.
3 . آیة جلباب
در آیة 59 سورة احزاب آمده است که:
یا ایها النبی قل لِاَزواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنَّ من جلابیبهنّ، ذلکاَدنی' ان یُعْرَفْنَ فَلایُؤذَیْنَ و کان الله غفوراً رحیماً.
ای پیغمبر به زنانت و دخترانت و زنان مؤمنین بگو چادرهاشان را بررویها و بدنهاشان فروپیچند که این کار برای این که (به عفت) شناخته شوندتا از تعرض و جسارت (هوسرانان) آزار نکشند برآنان بسیار بهتر است وخدا آمرزنده و مهربان است.
ایشان در مورد این آیه شریفه نیز میگوید:
در این آیه خداوند به پیامبر دستور میدهد که به همسران و دختران و زنانمؤمن فرمان دهد که جلباب خود را (پارچهای که تمام بدن را میپوشاند) بهخود گیرند تا شناخته نشوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند. به تعبیر دیگراین آیه میگوید زنان مؤمن و آزاد از این پوشش استفاده کنند تا با کنیزانتفاوت داشته باشند. در این آیه حکم پوشش معلل است به جملة «ذلک ادنیان یعرفن فلایؤذین» بنابراین در عصر حاضر که مسألة بردگی از میان رفته،این حکم نیز منتفی میشود.
این خلاصة رأی این نویسنده بود.
گمان نمیرود نقد این نظریه دشوار باشد زیرا ادلة بر دینی بودن حجاب،فراوان است، و به گونهای است که هیچ تردیدی در آن نمیتوان داشت.
نخست از آیاتی که ایشان شاهد آورد سخن میگوییم و سپس به ارائة ادلةبیشتر میپردازیم:
در آیة حجاب (احزاب (33): 53) که به مؤمنان دستور میدهد با زنانپیامبر از ورای حجاب سخن گفته شود این علت پس از آن ذکر میشود:
ذلکم اطهر لقلوبکم و قلوبهن ...
... این عمل به پاکی قلب شما و آنان نزدیکتر است... .
این قاعده و علت، عمومیت دارد و ویژة زنان پیامبر نیست. آیا میتوانگفت خداوند طهارت و پاکی را برای زنان پیامبر خواسته و از دیگران دریغمیکند؟ آیا میتوان گفت طهارت و پاکیزگی روان برای مردان و زنان آندوره مطلوب بوده، اما امروز مطلوب نیست. از این رو، این دستور عمومیتدارد. البته برای زنان پیامبر به جهت موقعیت اجتماعی آنان شدیدتر است.و باید توجه داشت که سخن گفتن از ورای حجاب به معنای حبس زنان درخانه نیست و همچنین مربوط به پوشش به معنای نوع لباس هم نمیباشد بلکهیک سنت خانوادگی را بیان میدارد که مردان وارد جایگاه زنان نشوند. و اگرخواستهای از آنان داشتند از پشت دیوار تقاضا کنند. به تعبیر دیگر درمکانی که زنان زندگی میکنند و به طور طبیعی پوشش رسمی به تن ندارندنباید سرزده وارد شد، بلکه باید از پشت در یا دیوار با آنان ارتباط برقرارکرد. بلی اگر لباس و پوشش رسمی به تن کنند و از آن مکان بیرون آیند، دیگرمنعی در کار نیست. لذا صحابة پیامبر از زنان وی مسأله میپرسیدند و پیامبرزنانش را در جنگها همراه خویش میبرد و ... اینها همه شاهد است کهمقصود از پرسش از ورای حجاب چیست؟
آیة دوم، آیة خمار (نور (24): 31) بود. شبهه این است که خداوند در اینآیه، فارقی میان زنان مؤمن و غیر مؤمن بیان کرده است و این، در دورههایمختلف متغیر است و ثابت نیست.
در پاسخ باید گفت این آیه در آغاز، زنان را فرمان میدهد که از نگاه خودبکاهند، پاکدامن باشند و زینتهای غیر آشکار را بپوشانند و خمار را برگردنو بالای سینه رها کنند. همانگونه که مشابه این دستورها به مردان داده شد، کهاز نگاه خود بکاهند و پاکدامنی پیشه کنند. با این سیاق، آیه درصدد تعدیلعرف نیست، بلکه فرمانی است به مردان و زنان در خود نگهداری و پاکدامنی.البته نسبت به زنان دو دستور ویژه هم صادر شده یکی پوشیدن زینتهایپنهان و دیگری کیفیت برسرانداختن خمار.
آیة سوم، آیة جلباب (احزاب (33): 59) است. عشماوی معتقد است اینآیه میخواهد تمایزی میان کنیزان و زنان آزاده برقرار کند و امروز بردهداریاز میان رفته، پس موضوع حکم منتفی است. وی دراینجهت بهتعلیل ذیلآیه استناد میکند.
حق آن است که آیه، تفسیری دیگر نیز دارد که با اصول قرآنی سازگاراست. زیرا طبق تفسیر پیشگفته، زنان آزاد باید خود را بپوشانند تا مورداذیت قرار نگیرند و مفهومش آن است که اگر کنیزان مورد اذیت قرار گیرندمنعی در میان نیست. با اینکه اذیت و آزار نسبت به کنیز و آزاده ناروا است وتفاوتی در میان نیست، اما تفسیر دیگری که از آیه میشود، این است که زنانپیامبر و زنان مؤمن خود را بپوشانند تا از این طریق به عنوان زنانی نجیب وعفیف شناخته شوند و بیماردلان به آنان طمع نکنند. بنابراین در این فراز،قاعدهای کلّی بیان شده که زن مسلمان چنان رفت و آمد کند که علایم وقار وعفاف از او هویدا باشد. در اینجاست که ضرورت حجاب خود را مینمایاند.
تا اینجا نقدهایی که وی بر آیات وارد ساخته بود پاسخ گفتیم؛ اما بایدگفت بهجز اینها آیات دیگری نیز برحجاب دلالت دارد.
1 . آیة 60 از سورة نور، آنجا که پیرزنان را از حکم پوشش استثنا کرده ومیفرماید:
«و القواعد من النساء اللاتی لایرجون نکاحاً فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهنغیر متبرجات بزینة و ان یستعففن خیر لهن»
زنان سالخورده که از ولادت و عادت بازنشستهاند که امید ازدواج ندارند،باکی نیست. در حالی که خود را به زیوری نیاراستهاند و قصد خودنماییندارند جامة خویش به زمین نهند، و اگر از این نیز خودداری کنند برایشانبهتر است.
اگر پوشش، فریضهای دینی نبود جایی برای استثنای زنان بازنشسته نبود.این استثنا نشان میدهد که دیگران باید خود را بپوشانند و این طایفه را باکینیست؛ گرچه برای اینها نیز پوشش بهتر است.
2 . در آیة خمار بهجز فرازی که مورد نقد نویسنده بود، فرازهای دیگر نیزمیتواند مورد استناد واقع شود مانند:
«و لا یضربن بار جلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن»
و پای به زمین نکوبند که زیورهای مخفیشان دانسته شود.
آیا میتوان گفت پوشش بر زن لازم نیست، اما نباید به گونهای راه رود کهزینتهای پنهان او آشکار شود؟
از این آیه به اولویت میتوان لزوم پوشش را استفاده کرد.
خلاصه در دلالت قرآن بر اصل پوشش شک و تردید نیست. وجوبپوشاندن سروگردن، بالای سینه و زینتهای پنهان از آیات استفاده میشود.البته حکم مواردی چون صورت، دو دست، دو قدم، ذراع و چانه را شایدنتوان به روشنی از آیات استفاده کرد و باید از احادیث کمک گرفت.
اما این سخن نویسنده که «تنها دو حدیث بر پوشش دلالت دارد که آنهانیز خبر واحدند و خبر واحد حجت نیست»؛ نیز ناتمام است؛ زیرا اخباری کهبر پوشش دلالت دارد بسیار زیاد بوده و قابل خدشه نمیباشند. احادیثبسیاری در لابهلای کتب حدیث و تاریخ پراکنده است و با مضامین مختلف برلزوم پوشش دلالت دارد. در اینجا فهرستوار به برخی از آنها اشارهمیکنیم:
1. احادیثی که چگونگی و زمان نزول آیة حجاب را بیان میدارد.
2. روایاتی که زنان برهنه را اهل آتش معرفی میکند.
3. روایاتی که قاعدگی دختر را زمان حجاب و پوشش معرفی میکند.
4. روایاتی که چگونگی حجاب زنان در حج و احرام را بیان میدارد.
5. روایاتی که نگاه به زنان را برای ازدواج، تجویز میکند.
6. روایاتی که از نگاه کردن مردان به زنان منع میکند.
در هریک از این عناوین، احادیث متعددی نقل شده که در مجموعاطمینان و یقین به صدور آنها از معصوم حاصل میشود.
البته بهجز اینها عناوینی دیگری بر این مطالب دلالت دارد که عناوینیادشده نمونهای از آن بود.
علاوه بر آیات و روایات، تمامی فقهای اسلامی از تمامی فِرق، برلزومپوشش زن اتفاق نظر دارند. گرچه در برخی از فروع آن اختلاف نظر
وجود دارد.
حاصل آنکه، این شبهه که پوشش دستوری دینی نیست، نه با آیات قرآنسازش دارد و نه احادیث و روایات مسلّم و قطعی آن را تأیید میکند و نهاجماع عالمان و فقیهان اسلامی آن را برمیتابد.
تقریباً همه، بر این نکته تأکید دارند که حیا و عفت قدر و قیمت زن را بالا می برد. تمام مردان اعم از خواستگار، شوهر، محارم و نامحرمان، به زن با حیا، احترام قائلند و زن بی حیا و بی آزرم را حقیر می شمارند.
ولیام جیمز (روان شناس معروف آمریکایی) می گوید:
" زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این را به دختران خود یاد دادند." (ویل دورانت، لذات فلسفه، / 129)
منزلتی ناشی از حیا که نقطه مخالف بی حیایی و به قول ویل دورانت دست و دلبازی است، به گونه های مختلف تعبیر شده و هر اندیشمندی، به شکلی بازتاب آن را در زندگی زن، به توضیح نشسته است.
ویل دورانت حیا را کمین گاهی می داند که زن با استفاده از آن می تواند همسر مورد نظرش را برگزیند یا مطابق دلخواهش اصلاح نماید:
" حجب و حیا برای دختران همچون وسیله دفاعی است که به او اجازه می دهد تا از میان خواستگاران خود، شایسته ترین آنان را برگزیند یا خواستگارش را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بروی، به تهذیب خود بپردازد. موانعی که حجب و عفت زنان، در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است" (ویل دورانت، قصة الحضاره، 1/84)
خانم جینا لمبروزو (روان شناس معروف ایتالیایی)، تداوم عفت و حیای زن را مهم شناخته و دلدادگی مرد را در این رابطه مؤثر دانسته است:
" بدون شک منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه می توان یافت، چه این که زن وقتی مرد را به خویش علاقمند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصل خود نمایی و جلوه گری از بین می رود" (جینا لمبروزو، /48)
استاد مطهری بر این باور است که عفت و حجاب، برای زن هم وسیله تصاحب دل مرد است و هم حایل و مانع در برابر گرفتاران به جنون جنسی و انگیزه تجاوز:
" حیا و عفاف و ستر پوشش، تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام، برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد، به کار برده است ... زن همان گونه که متوسل به زیور، خود آرایی و تجمل شد که از آن راه، قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد، دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق وطلب اورا تیز تر کند ومقام خود را بالا ببرد ... به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف وعشق و سوز وگرانبهایی از طرف دیگر یعنی عشق در زمینه فراقها ودست نارسی ها می شکفتند.
زن هر اندازه متین تر و با وقار تر و عفیف تر حرکت کند ... به احترامش افزوده است ... قرآن پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند می فرماید:" ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ " یعنی این کار برای این که به عفاف شناخته شوند ومعلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه ، دور باش وحشمت آنها ، مانع مزاحمت افراد سبکسرمی گردد " (مطهری، مجموعه آثار، 19/421)
جلال الدین بلخی، این معنا را چنین به نظم آورده است:
آب غالب شد برآتش از نهیب***زآتش او جوشد چو باشد درحجیب
چونکه دیگی حایل آمد هردو را***نیست کرد آن آب را کردش هوا
ظاهرا بر زن چو آب از غالبی***باطنا مغلوب و زن را طالبی ( بلخی، /124)
یعنی، مرد چونان آب است و زن چونان آتش، اگر این دو بی هیچ مانعی در ارتباط با هم قرار گیرند، آن کس که مغلوب می شود وخاموش و سرد و بی خاصیت می گردد، زن است.
ولی اگر میان این آب و آتش، ظرفی حایل شود، آتش سرد و بی خاصیت نمی شود؛ بلکه می تواند با حرارت دائمی خود، وجود مرد را گرمایش و به غلیان و شور وا دارد.
مطهری می گوید:
"مرد درعمق وجودش از ابتذال تسلیم ورایگانی زن متنفر است و عزت، استغنا وبی اعتنایی او را می ستاید مردی وجود ندارد که آرزوی داشتن همسر عفیف و با حیاء را درسر نپروراند یا از زیستن درکنار چنین زنی لذت نبرد." (مطهری، مجموعه آثار، 19/422)
چرا تأکید بر حجاب و عفاف زن؟
زن و مرد در طبیعت، هر یک گرایشها، انگیزه ها، توانها و کارکردهای خاص خود و آسیب ها و ضرورت های ویژة خود را دارند.
از این رو در قرآن هر یک از آن دو به تکالیفی مکلّف شده اند که با هم یکسان نیست، چرا که اگر نقش زن در طبیعت و تدبیر الهی، نقش جذب و تسخیر و پذیرش قرار داده شده و لوازم این جذابیت و انگیزه ها و محرکهای لازم به او داده شده است. پس او از همین ناحیه نیز آسیب پذیر است و وحی قرآنی خواسته است با برنامه ها و رهنمودهایی جلو آسیب ها را بگیرد و در عین حال اصل طبیعت زنانه زن را انکار نکند و ضد ارزش معرفی ننماید.
این است که در کنار تشویق او به ایجاد جذابیت مثبت برای همسر خود، وی را از به کار گیری این توان در زمینه های نادرست بر حذر داشته و از او خواسته است تا با حجاب و عفاف و حیا بر نیروی جذّابیت آفرینی خویش فائق آید و آن را مدیریت کند.
برخی از روانشناسان بر این باورند که همزمان با آغاز دوران بلوغ احساس تشخیص هویت نیز خود نمایی می کند؛ همانگونه که پسران در این مقطع سنی به سلطه جویی می اندیشند. در دختران حالت انقیاد، جذب و قدرت جلب توجه آشکار می شود و در نتیجه علاقه پوشیدن لباسهای زیبا، آرایش کردن، با عشوه سخن گفتن، با ناز قدم بر داشتن و بروز حالت های مادرانه در آنان طبیعی است ولی در مرحله تکامل بلوغ و تعیین هویت انسانی زنان باید به جای جذب همه مردان، تنها به یک مرد توجه کرده و بقیه توانایی های جسمی و روحی خود را صرف سازندگی کنند.
البته این خطر وجود دارد که رشد شخصیت توقف پیدا کند و دختران به موجودات کاملا گیرنده تبدیل شده، همیشه اسیر توجه دیگران باشند. امروز این خطر به صورت جدی تر مطرح است. در بسیاری از جوامع بشری این توقف به گونه های مختلف مورد تشویق قرار می گیرد. ظهور زنان بی بند و بار و عشوه گر در پرده سینماها و تلویزیون، نقش معرفی الگو را دارد. (روحانی، /25 و32 و35)
خانم لمبروزو بدون یادآوری مراحل رشد هویت، زن را تشنه دلربایی می شناسد و برای تسخیر توجه و دلهای دیگران از ارائه اندام، تنظیم رفتار و گفتارش سود می برد:
"یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثر مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز سخن گفتن و بالاخره شیوه راه رفتن خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد " (لمبروزو، / 42)
وقتی دختران و زنان در کنار گرایش به لبخند زدن (هاید، / 166) نزاکت در گویش، نمایش نرمی، ملایمت، رأفت و شفقت (اردوبادی، نگاه پاک زن و نگاه های آلوده به او، / 83 ) به آرایش و نمایش می پردازند، جاذبه دو چندان پیدا می کند ولی عطش آنها در خود نمایی و جلب توجه دیگران نیز افزایش می یابد (روحانی، / 112 ) و به تبعیت از آن هزینه تجمل نیز بالا می رود.
براساس تحقیقی، زنان جهان شصت درصد در آمد سالانه شان را صرف زیبایی، خرید لوازم آرایش و بهداشت می کنند اکثر افرادی که چنین هزینه می کنند، زنان زیر 25 سال را تشکیل می دهند ( سایت انتخاب، 12 آبان 1386 )
نتایج انکار حجاب و نفی عفاف
اگر چه حجاب و عفاف نوعی محدودیت و زحمت را برای زنان به همراه دارد ولی امروز به آسانی می توان مشاهده کرد که نفی حجاب و عفاف و کنار نهادن آن از سوی زنان، آثار ویرانگری را برای جوامع بشری پدید آورده است و در این فرو ریزی ارزشها، بیشترین آوارها بر سر زنان فرود آمده و به خود آنان آسیب زده است.
ویل دورانت با توجه به مشاهدات زمان خود در مقام بررسی عفت عمومی و آشفتگی زندگی خانوادگی می گوید:
" به زودی زمانی خواهد رسید که هیچ مردی نخواهد خواست با زنی که با هم از تپه زندگی بالا رفته بودند، پایین برود و ازدواج بی طلاق چنان نادر خواهد شد که باکره در شب زفاف. " (ویل دورانت، لذات فلسفه، / 170 )
بر اساس بازرسی که صورت گرفته است 80 % دختران دانش آموز انگلیسی در کیف خود قرص ضد بار داری حمل می کنند و 45 % دختران جوان در مدارس مختلف عفتشان را از دست می دهند. این نسبت در مقطع تحصیلات عالی به شدت افزایش می یابد. (الجمری، /30 )
هاید می گوید:
" بررسی در مورد یک دانشگاه پژوهشی معتبر نشان داد که 26% اساتید آن تجربه روابط جنسی را با یک دانشجو پذیرفته اند. البته این احتمال کمتر برآورد شده است زیرا ممکن است پاسخ دهندگان این رفتار را پنهان کرده باشند یافته ها نشان می دهد 50 % دانشجویان زن توسط اساتید خود مورد مزاحمت قرار گرفته اند." (هاید، /436)
موریس مترلینگ با این که آخرین روزهای عمرش را در سال آخر نیمه اول قرن بیستم به پایان برده وتا فجایع جنسی آخر نیمه دوم قرون بسیتم فاصله زیاد داشت، در عین حال وضعیت زمان و ماجرای زندگی شخصی خود را این گونه در معرض مطالعه قرار می دهد:
"یکی از علل بزرگ گرفتاری و بدبختی نوع بشر عشق است و اگر در جامعه ما عشق از بین می رفت، به طور اتوماتیک پنجاه درصد از بدبختیها و محرومیتها و ناکامیها، نیز محو می شدند ... در زمان جوانی، عشق نظیر تند باد شدید ما را به هر طرف می کشاند و قوای جوانی و اوقات ما صرف عشقبازی می شود و در نتیجه از ترقّی و تعالی باز می مانیم ... تازه وکیل عدلیه شده بودم ... و بعد از یک سال دوندگی و صرف وقت، چهار هزار و پانصد فرانک به من حق الوکاله دادند ... یک نفر آدم عاقل می توانست این مبلغ را سرمایه کرده و بقیه عمر را ... به قناعت زندگی نماید . یک شب در حالی که پول موصوف در جیب بغلم بود؛ وارد یکی از کاباره ها شدم، من مصمم بودم که بیش از دو فرانک از پول خود را خرج نکنم ولی مشاهده زنهایی که در آن کاباره بودند و خصوصا یکی از آنها، عنان اختیار را از دستم گرفت.
بعد در حال مستی از کاباره خارج شدیم و من تا چهل و هشت ساعت به خانه خود نرفتم و روز سوم که از خواب بیدار شده و خواستم به طرف منزل خود بروم، دیدم که بیش از دو سه فرانک در جیب من باقی نیست لطمه روحی و معنوی بزرگی که این خاطره در ذهن من باقی گذاشت، تا چند ماه محو نمی شد. (مترلینگ، /51)
علاوه بر عشق جنسی، تجاوز جنسی در غرب نیز رونق خود را از آرایش و نمایش می گیرد و آن عبارت است از: " دخول دهانی ، مقعدی و مهبلی بدون رضایت که با زور صورت می گیرد و یا از طریق تهدید به آسیب رساندن جسمانی اعمال می شود و یا هنگامی انجام می گیرد که قربانی قادر به بیان موافقت خود نباشد"(هاید، /412 )
حجم تجاوز جنسی چشم گیر است، زنان در بسیاری از کشورهای غربی با احساس ترس از تجاوز، زندگی می کنند و وقتی که در معرض تجاوز قرار می گیرند، بینندگان با بی تفاوتی رنج و درد حیثیتی آنها را نادیده می انگارند. این واقعیت را از طریق گزارشها و آمارهای زیر می توان درک کرد:
"شامگاه روز پنج شنبه 22 سپتامبر 1988 در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در حضور جمعی از مردم زنی، مورد تجاوز قرار گرفت، آنهم در ساعت پر رفت و آمد، هیچ کس به استمداد آن زن پاسخ نداد. روزنامه شیکاگو تریبون نوشت: رهگذران سر در گم شده بودند زیرا تجاوزگر به قربانی خود دستور داده بود لبخند بزند و او چنین کرد." (مایکل کوک، 1/15 )
" روزی در یک متروی پاریس که به طرف حومه پاریس در حرکت بود، سه جوان فرانسوی دختری را در داخل قطار مورد تجاوز قرار دادند ... مسافران کوپه بغلی هم به سروصدا و فریادهای ملتمسانه آن دختر اعتنایی نکردند." (اردوبادی نگاه پاک زن و نگاه های آلوده به او، 1/252)
" روزی یک دختر خانم کارمند، هنگام غروب آفتاب از سر کارش به طرف منزل بر می گشت، در راه سه مرد او را دستگیر نموده و ابتدا محتویات جیبش را خالی کرده و در همان کنار خیابان به عنف به او تجاوز می کنند، در حالی که دو نفر دستهایش را گرفته بودند و دختر از مردم هر چه استمداد می کند، کسی به او یاری نمی رساند، تنها عکس العملشان به ... گفتن اصطلاح " دگولاس: مشمئز کننده " خلاصه می گردد." (همان، /253)
" براساس تحقیق، در آمریکا در سال 1992 صد و دو هزار و پانصد مورد تجاوز جنسی به ثبت رسیده است، با این که به گزارش اف.بی.آی. تجاوز توأم با خشونت و زور از جرائمی است که کمترین میزان گزارش دربارة آن وجود دارد." ( هاید، /413 )
" طبق بررسی، ده درصد کارمندان زن دولت مرکزی آمریکا، مستقیما تحت فشار، برای برقراری روابط جنسی قرار گرفته بودند ... در واقع دوازده هزار زن کارمند دولت قربانیان تجاوز یا اقدام به تجاوز از طرف سرپرستان یا همکاران خود طی یک دوره دو ساله بوده اند." (همان، / 435 )
زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند، طبق مطالعاتی انجام شده، وقتی که به سرزنش خود یا بیان بایدها و نبایدهای مؤثر در جهت تأمین امنیتشان، می پردازند، می گویند:
"اگر من بلوز تنگ را نپوشیده بودم، اگر دامن کوتاه را بر تن نکرده بودم، اگر آنقدر احمق نبودم که در آن خیابان تاریک قدم بزنم و اگر آنقدر کودن نبودم که به آن یارو اعتماد کنم." (همان، /415 )
این اظهارات، نشان دهنده این است که زن غربی آگاهانه یا به صورت نا خود آگاه تجاوز به خود و تأمین امنیتش را بر اساس حریم گیری پوشش و انتخاب پوشیدنی زنانه تحلیل می کنند.
بهر حال، زن آرایش کرده و نیمه عریان غربی، با هیولای تجاوز جنسی رو به اوست، هر زنی، 14 تا 25 درصد احتمال تجاوز به خود را می دهد (هاید، /415 )، فمینیستها می گویند:
"هراس از تجاوز جنسی، روی همه زنان تأثیر می گذارد و تأثیر آن، بر شیوه لباس پوشیدن، برنامه ریزی ساعت روزانه و مسیرهای آمد و شد زنان، مانع از فعالیتهای آنان می شود و آزادی آنان را محدود می کند، این وحشت به هیچ وجه بی اساس نیست، چون هیچ زنی در برابر تجاوز، مصونیت ندارد" (پاملاآبوت، / 234)
" زنانی که مورد تجاوز قرار می گیرند، تا هیجده ماه رنج می کشند و با ترس و اضطراب رو به رو می باشند." (هاید، /414 )
همان گونه که در گزارش ها و اظهار نظرها آمده است، خود زنها، آگاهانه یا به صورت ناخود آگاه، نقش لباسی و پوشش را در رابطه با تأمین مصونیت خود مؤثر می شناسند ولی پژوهشگران وضعیت ظاهری آنان را عامل اصلی نمی دانند ( هاید، /423 ) و به جای پیشنهاد پوشش، آموزش مهارتهای دفاعی ( همان، /416 ) و با خود داشتن بمبهای پر شده با گاز اشک آور را ( اردوبادی نگاه پاک زن ... ، / 254 ) به عنوان عوامل باز دارنده از تجاوز معرفی می کنند.
بدین ترتیب در غرب که عفت گریزی به مرز عفت ستیزی رسیده است، احیای حریم گیری و حجاب در روابط بین زن و مرد، باور نکردنی است، دست اندر کاران فکر و فرهنگ می کوشند که این وضعیت را به سایر کشورها به خصوص جهان اسلام نیز صادر کنند، همانگونه که فرانسه در الجزایر برای برداشتن حجاب و چادر به عنوان نشانه اصالت ملی و سازنده استعداد مقاومت، از تن زن الجزایری، جنگ سختی را راه اندازی کرد. (فانون، /32 و41 ) امروز نیز غرب استعمار گر جسورانه و یا به قصد دستیابی با اهداف استعماری خود ترویج بی حجابی را که مقدمه ترویج فساد می باشد با روشهای مختلف دنبال می نماید گویا قرآن با اشاره به چنین هدف گیری (مطهری، آشنایی با قرآن، 4/49) می گوید:
" إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ" (نور 19)
" همانا کسانی که دوست می دارند که زشتکاری در میان آنان که ایمان آورده اند فاش و آشکار شود، آنها را در این جهان و جهان آخرت عذابی است دردناک"
سخن پایانی
با توجه به دو کشش طبیعی یاد شده در مردان و زنان، قرآن پیشنهاد می کند (نور /30و28 واحزاب /53) که مردان با حریم گیری و پرهیز از چشم چرانی، اجازه ندهند که ذهن و روانشان گرفتار هیجان جنسی گردد، فکر و مغزشان در خدمت تخیلات شهوانی قرارگیرد. ( مطهری، آشنایی با قرآن، 4/83)
از منظر قرآن زنان وظیفه دارند که با فرارسیدن سن بلوغ وتکلیف به حریم گیری های لازم تن دهند و اندام و آرایش خود را در برابر دیدگان نامحرم بپوشانند:
" وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الإرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ"(نور /31)
" و زنان مؤمن را بگو که دیدگان خویش را فرو دارند و شرمگاه های خود را پوشیده دارند و آرایش و زیور خویش را آشکار نکنند مگر آنچه پیداست و مقنعه های شان رابر گردن ها یشان بیاویزند و زیور و آرایش خود را آشکار نکنند مگر برای شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا کنیزانشان یا مردان تابع خانواده که به زنان رغبت و نیازی ندارند یا کودکانی که از شرمگاه زنان آگاه نگشته اند و پاهای خود را چنان بر زمین نزنند تا آنچه از زیور خویش، پنهان می دارند، دانسته شود."
" لا جُنَاحَ عَلَیْهِنَّ فِی آبَائِهِنَّ وَلا أَبْنَائِهِنَّ وَلا إِخْوَانِهِنَّ وَلا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلا نِسَائِهِنَّ وَلا مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ"(احزاب/55)
" بر آنان گناهی نیست در [نداشتن حجاب] پیش پدرانشان یا پسرانشان و برادرانشان و پسران برادرانشان و پسران خواهرانشان و زنانشان و آنان که در ملک آنهاست."
تکلیف پوشش در سنین آغازین جوانی تمرینی است که از توقف رشد شخصیت زنان جلوگیری می کند و به آنان می آموزد که غریزة نمایش محدودیت دارد وهر جلب توجهی به صلاح آنان نمی باشد. گرچه پوشاندن بدن برای دختران جوان مثل رفتن به مدرسه دریک صبح سرد زمستان با رنج وفشار همراه است ولی باید به این رنج، تن دهند تا از هدر رفتن غریزه جلب دیگران پیش گیری به عمل آید و این غریزه با پذیرش محدودیت درخدمت تحکیم پایه های کانون خانواده قرارگیرد. (روحانی، /49)
پوشیدگی زن، همان گونه که براساس تجربه عملی ( اردوبادی ، آیین بهزیستی ، 3/219) جلو تجاوز جنسی را می گیرد و نگرانی ناشی از این خطر را از دل او می زداید؛ از نگرانی ناشی از عادت به نمایش افراطی و تصور پیری، نیز پیش گیری می کند و در عین حال به عنوان نماد عفت و حیا، به میزان مقبولیت و محبوبیت او نیز می افزاید.
با توجه به آنچه که مورد مطالعه قرار گرفت، پسر و دختر جوانی که با عفت زیسته وحریم گیری ها را رعایت کرده اند، با اعتماد خوشبینی وعطش به سراغ ازدواج، می روند و پس از ازدواج از یک نوع محدودیت سختی بیرون می آیند.
" ازدواجی که پایه وخاصیت روانی اش از محدودیت به آزادی آمدن است، به دنبال خود استحکام می آورد" (مطهری، آشنایی باقرآن، 4/ 15)
در فضای زندگی مشترک نیز حریم گیریها تداوم می یابد و دو طرف بهره گیری ها و التذاذهای جنسی را فقط در محیط خانوادگی جستجو می کنند. زن با عفت و آرایش و کرشمه، به غیرت و شهوت مرد پاسخ مثبت می دهد و مرد با دریافت چنین خوشبختی، به همسرش دل می سپارد - که اساسی ترین گمشدة او می باشد - و بدین وسیله انگیزة توجه به دیگران را در درون او می خشکاند. خانم لمبروزو گفت:
" تمایلات درونی زن به شخص واحد است هنگامی که دراین راه توفیق یافت دیگراحتیاج به آلات فریبنده و مصنوعی نخواهد داشت ... اگر زنی دیده می شود که این شیوه را پیشه خود قرارداده است فقط به این جهت است که پاسخ احساسات درونی اش را نزد همسر خود نیافته است زیرا وقتی که زن علاقه مند گردید، دیگر حاضر بلکه قادر به جلب توجه دیگران نخواهدبود" (لمبرزو/48، 24)
تعبیرات فوق ترجمه ناقصی است از بیان بلند قرآن که نقش متقابل عناصر اصلی خانوادة آرمانی می گوید:
" وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً"(روم/21)
"و از نشانه های او این است که برای شما [انسانها] از جنس خودتان همسرانی آفرید تا با قرار گرفتن کنار هم، به آرامش برسید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد."
این نوشتار را با سخنی از علامه طباطبایی در توضیح جمله " وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ " در ذیل آیه 60 سوره نور به پایان می بریم که گفته است:
"خدا شنوا است آنچه را که زنان درفطرت خود درخواستش را دارند و داناست به احکامی که به آن محتاجند" (طباطبایی، 15/ 164)
و می افزایم که در مورد مرد نیز خداوند براساس تقاضای فطرت شان جعل تکلیف کرده است پس هردو باید هدایتهای آسمانی را مهم شمارند.
منابع و مآخذ
1. آکین، سوزان مولر؛ زن از دیدگاه فلسفه سیاسی غرب، ترجمه ن نوری، چاپ اول، قصیده سرا، تهران، 1383ش.
2. ابن عاشور، محمد طاهر؛ تفسیر التحریر و التنویر، الدارالتونیسیة للنشر- الدارالجماهیریة للنشر والتوزیع و الاعلان
3. ابی داوود؛ سنن ابی داوود، چاپ اول، دار ابن حزم، بیروت، 1418هـ.
4. احمد مطلوب، معجم الملابس فی لسان العرب، چاپ اول، مکتبة لبنان، بیروت، 1995م.
5. اردو بادی، احمد صبور؛ آیین بهزیستی اسلام، چاپ اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367ش.
6. ------------- ؛ نگاه پاک زن و نگاه های آلوده به او، چاپ اول، انتشارات امیرکبیر، 1367ش.
7. بلخی، جلال الدین؛ کلیات مثنوی معنوی، نشر طلوع تاریخ.
8. پاملاآبوت، کلروالاس؛ جامعه شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی، چاپ اول، نشر نی، تهران، 1380ش.
9. الجمری، عبدالامیر المنصور؛ المرأة فی ظلّ الاسلام، چاپ اول، دار البلاغ ، بیروت 1413هـ.
10. الجوهری، اسماعیل؛ الصحاح، چاپ چهارم، دار العلم للملایین، بیروت، 1407هـ.
11. لمبروزو، جینا؛ روح زن، ترجمه پری حسام، انتشارات دانش، تهران، 1369ش.
12. حداد عادل، غلامعلی؛ فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، چاپ چهارم، سروش، تهران، 1370ش.
13. حرعاملی، محمد؛ وسائل الشیعة، چاپ پنجم، دار التراث العربی، بیروت، 1403 هـ.
14. الحویزی، عبدالعلی؛ تفسیر نور الثقلین، چاپ چهارم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، 1415هـ.
15. رازی، ابولفتوح؛ روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، چاپ اول، انتشارات آستان قدس، مشهد، 1369ش.
16. راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن، چاپ اول، الدار الشامیة، بیروت، 1412هـ.
17. راسل، برتراند؛ جهانی که من می شناسم، ترجمه روح الله عباسی، چاپ چهارم، شرکت سهامی کتابهای جیبی، تهران، 1345ش.
18. روحانی، شهریار؛ بررسی مسأله پوشیدگی از دیدگاه روان شناسی، اشراقیة، تهران، 1369ش.
19. الزمخشری، محمود؛ اساس البلاغة، دارالمعرفة، بیروت، 1399هـ.
20. سیمون دو بووار؛ جنس دوم، ترجمه حسین مهری، انتشارات طوس، تهران، 1360ش.
21. سیوطی، جلالدین؛ الدر المنثور، چاپ اول، دار الفکر، بیروت، 1403هـ.
22. صفی پور، عبدالرحیم؛ منتهی الإرب فی لغة العرب، کتابخانه سنایی.
23. طباطبایی، محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان، قم، 1392هـ.
24. طبرسی، فضل بن الحسن؛ جوامع الجامع، چاپ اول، دار الاضواء، بیروت، 1405هـ.
25. -------------- ؛ مجمع البیان، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، 1405هـ.
26. فانون، فرانس؛ جامعه شناسی یک انقلاب، ترجمه نورعلی تابنده، چاپ دوم، انتشارات حقیقت، تهران، 1361ش.
27. قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر القمی، چاپ سوم، دارالکتب، قم، 1367ش.
28. لاهوری، اقبال؛ کلیات اشعار فارسی، چاپ چهارم، انتشارات جاویدان، 1370ش.
29. لویس، معلوف؛ المنجد فی اللغة، چاپ سی و سوم، بیروت ، 1992م.
30. مایکل کوک؛ امر به معروف و نهی ازمنکر در اندیشه های اسلامی، ترجمه احمد نمایی، چاپ اول، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد، 1384ش.
31. متقی، علی بن حسام الدین؛ کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1405هـ.
32. مراغی، احمد مصطفی؛ تفسیر المراغی، الطبعة الثانیة، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1985م.
33. مطهری، مرتضی؛ آشنایی با قرآن، چاپ دوم، انتشارات صدرا، تهران ، 1372 ش.
34. --------- ؛ مجموعه آثار، چاپ اول، انتشارات صدرا، تهران ، 1372ش.
35. منتسکیو؛ روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی، چاپ هشتم، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1362ش.
36. موریس مترلینگ؛ افکار کوچک و دنیای بزرگ، ترجمه ذبیح الله منصوری، انتشارات.
37. میرشاهی، پوران؛ ماده وجود زن، چاپ اول، 1382ش.
38. میل، جان استوارت؛ انقیاد زنان، ترجمه علاءالدین طباطبایی، چاپ اول، انتشارات هرمس، تهران، 1379 ش.
39. النوری، میرزاحسین؛ مستدرک الوسائل، چاپ اول، مؤسسه آل البیت، قم ، 1407 هـ.
40. ویل دورانت؛ قصة الحضارة، دار الجیل، بیروت، 1408هـ.
41. ------- ؛ لذت فلسفه، ترجمه عباس زریاب، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
42. هاید، جانت شییلی؛ روانشناسی زنان، ترجمه اکرم خمسه، چاپ اول، نشر آگاه و انتشارات ارجمند، تهران 1384