همواره برای حل معضلهای اجتماعی میبایست زمینههای پیدایش آن را رفع نمود. و الا درمان در حدّ مُسکّن، نقش ایفا خواهد کرد و بیمار به مرور خواهد مرد. غفلت از زمینهها و عدم پردازش و رفع منابع تغذیه یک معضل، در سطح اجتماعی مصیبتبار است. با توجه به اینکه در هفتههای گذشته جریان نظرات اجتماعی به سمت رفع مشکل بدحجابی میرود، هراس از رفع این مشکل به روش مسبوق به سابقه، که جهت آرامشبخشی به مسوولین و خرج انرژی به جهت رفع مسوولیت – و نه حل دقیق مشکل- صورت میگیرد، ذکر نکاتی را ضروری مینماید.
بنیان حجاب، و هر امر ایمانی «حیاء» است که امیر المؤمنین علی علیه السلام میفرمایند: «ایمان و حیا هر دو به یک ریسمان بسته و با یکدیگر هستند و از هم جدا نشوند. (غررالحکم ، باب حیا)». حیا و عفاف نمیتواند با امر قضائی و انتظامی به انسان تحمیل شود، بلکه حاصل تربیت و اندیشه ورزی است. شاید بتوان از طریق قضایی و انتظامی مظاهر توسعه و تبلیغ نابهنجاری را از سطح شهر برچید و بعنوان آرامبخش مدت دار این امر لازم به نظر برسد، اما تا وقتی جریان نرمی حیا و ملاحظات اخلاقی را رفته میخواهد، بدون حرکت نرم متقابل در قالب تربیت و اندیشه، حرکت انتظامی و قضایی تنها عوارض سرکوب را در قربانیان بدحجابی، بهجای خواهد گذاشت و موضوع را درمان نخواهد کرد.
امروزه در جامعه ما بدحجابی، تنها یکی از مظاهر بیحیائی مفرطی است که نمونۀ آن حتی در ساعات اداری و خیابانهای معمولی اروپا دیده نمیشود. اگر بخواهیم مشکلات دیگر را نیز ببینیم، فساد اداری، وضعیت وخیم رانندگی، عدم احترام به قوانین، وضعیت بسیار وخیم همسایهگی، از مظاهر دیگری است که میتوان از آنها بعنوان مظاهر فقدان حیا نام برد.
هنگامی که شهرها شکل میگیرند، در صورتی که مسوولیتی جهت اصلاح و توسعه فرهنگی یک شهر بزرگ صورت نگیرد یا اقدام انجام شده با توسعه متناسب نباشد، پدیدۀ «ناشناسی» به اوج خود میرسد و گزار به کلانشهر نشینی، بدون دغدغۀ تربیتی، در حالی که چشم، چشم را نمیبیند، معضلات جدی به همراه دارد. و این اشکال وقتی با «بی حیائی» برخی رجال و مسوولین و مشغول شدن آنان به تخلفاتی همچون دریافت رشوه و چپاول بیتالمال همراه میگردد، بهانۀ تبعیت برای عامۀ مردم را نیز فراهم میکند، علی الخصوص هنگامی که عاملان این تخلفات خود را عامل دین نیز بدانند یک حمله بیرحمانه به مبانی اخلاق و سالم زیستن صورت میپذیرد. هر چند طبق حدیث شریف نبوی(ص)، هر آنکس با رجال وارد دین شود، همان رجال او را از دین خارج خواهند نمود، و باید دین را با کتاب و سیره و سنت اهلبیت شناخت، اما این “بهانه” برای نفس سرکش انسانهای داوطلب، همیشه باقی خواهد ماند و روزنه ورود به دنیای گناه.
از سوی دیگر، اگر در رسانۀ دشمن دقیق شویم، آن را در وضعیتی میبینیم که با علم به ارزش «حیا» در صدد از بین بردن آن است. برنامههای متنوع ، فیلمها و سریالها با تمام قدرت در صدد رفع قیود اجتماعی هستند، مسابقاتی که بهعنوان اعتراف مخاطبان را به ذکر علنی گناه و خطای خود تشویق میکند از مظاهر روشن تلاش جریانهای مادی در نفی حیاء است.
بنابر مقدمۀ فوق، نه تنها درمان درد بدحجابی، که راه تفوق بر سایر معضلات اجتماعی از قبیل نزاع میان همسایهگان، خودروها، اشخاص، و سیاستمداران، در متبلور شدن یک جریان اجتماعی نمونه و جدی در صداقت است که امکان بهانه جویی را از اعضای جامعه بگیرد. ترجیحا اگر این خود حکومت باشد نیروی محکمتری را متضمن خواهد بود و سالهای ابتدائی پس از پیروزی انقلاب جائی که مردم با طیب خاطر و صمیم دل با سرعت به سوی جامعه نبوی گام برداشتند، نمایش عملی این نظریه است. جریان و حکومتی که وقتی جوانان را به عفاف و حیا دعوت کند، از آبرو، چیزی در چنته داشته باشد. و این به خودی خود، آموزش عمومی است که هیچ دانشگاه و هیچ رسانه و هیچ گشت ارشادی معادل آن نیست. پس از این، میتوان رو به دختران جوان کرد و گفت: “جوان!، بیحجابی تو باعث به هم خوردن جامعه و دربردارنده احتمال از هم پاشیدهگی چند خانواده است”، جائی که جامعه حرمت داشته باشد و آقایان و زادههایشان، نتوانند در یک چشم به هم زدن، تمام منافع کشور را فدای امیال شخصی خود کنند.
حجاب به علت آن که خصلتی نمادین دارد؛ میتواند جریان ارتباط و فعالیت دو قشر مرد و زن را در جامعه تنظیم کرده و به این سبب عناصر مثبت نظام فرهنگی را فعال و غنی ساخته, و زمینهی تفوّق رفتار فرهنگی را بر رفتار اقتصادی و مادی فراهم آورد.
هر جامعهای دارای منابع درونی گوناگونی است. برخی از این منابع مادی و برخی دیگر معنوی است. حجاب به سبب ذخیره کردن منبع معنوی در خود, یکی از قدرتهای درونی جامعه محسوب میگردد. بدین ترتیب میتوان گفت که حجاب قدرت و نفوذ فرهنگی زن ـ یا بهتر است گفته شود انسان ـ را به نمایش میگذارد, و توانایی جلب نظر هواداران انسانیت را فراهم میآورد. حجاب اسلامی نه تنها منبع قدرتی شگرف برای زن مسلمان است, بلکه موجبات افزایش نفوذ قدرت و شخصیت فرهنگی او را در جامعه ایجاد مینماید تا جایی که به علت گستردگی اجرای این حکم و تقوای رفتاری او, این قدرت مشروعیت یافته و میتواند به اقتدار منجر گردد. ([1])
اما تنها تلاش و فعالیت زن مسلمان جهت به ثمر رساندن اهداف او کافی نیست؛ بلکه باید نظامی حمایتی, زن را در این اهداف معنوی پشتیبانی کند. زن باید خود را در نظامی یکپارچه که زمین و زمان را فراگرفته و به وسیلهی قادری هدایتگر اداره میشود, بیابد تا به وسیلهی درک این حمایت, قدرت را در خود حس کرده و انگیزهی مبارزه با ظلم و محرومیت در او ایجاد شود.
ساختار نظام ولایی از الگوهای انسان متعالی که رفتارشان در فرهنگ الهی نهادینه شده فراوان دارد. امّا این الگوها زمانی به کارایی قطعی نایل میشوند که خدای سبحان, هم در جنسیت زن آنان را عرضه کرده باشد و همدرجنسیت مرد. از همه مهمتر اینکه؛ الگوی انسانی در قالب زنانه میان مردان همان مقبولیت را داشته باشد که الگوی مردانه میان زنان این مطلوبیت را یافته باشد. بدین لحاظ است که خدای متعال الگوهایی معصوم و متکامل در نقش رهبری را به جامعه عرضه نموده تا همهی انسانها با مراجعهی به آنان و بنا به ظرفیت وجودی و آمادگی روحی خود از آنان بهره گیرند.
الگوهای معصوم, نظام رفتاری انسان را به ساحتی الهی مبدل میسازند چرا که آنان ساخت رفتاری خود را از جامعه و فرهنگ بشری نگرفتهاند و از همین رهگذر است که مسلمان راه پیمودهی آنان براساس فرهنگ معنوی حرکت کرده و میداند که در مسیر رشد باید عناصر منفی را طرد و در مقابل سقوط, از خود عکس العمل نشان دهد.
از این رو حجاب آمادگی ذهنی و انگیزهی رفتاری را از زمان بلوغ برای اتصالبهالگویانسانیت ـ حضرت زهرای اطهر3 ـ فراهم میآورد و به دنبال آن زن در منطقهی ولایت به رهبری فاطمه زهرا3 قرار میگیرد. کارکرد هر پدیدهای نشان میدهد که آیا نظامش زنده و پویاست یا بیمار و وامانده, و حجاب نشان دهندهی این است که اسلام همواره زنده و پویا است.
در رفتارهای اجتماعی, برخی از عناصر به سبب معنایشان در پوششی نمادین عرضه میگردند تا رفتارهای مبتنی بر خود را قابل درک و انتقال سازند. بدین ترتیب تمامی انسانهای هدفدار را جهتدار کرده و همچون راهنما,آنان را به سوی مفاهیم اساسیتر میکشانند. با توجه به ویژگیهای عنصر حجاب میتوان این فراز از بحث را بدانجا کشاند که چون کارکرد هر عنصری باید بتواند با نظام درونی و محیط بیرونی ارتباط برقرار کند؛ حجاب نیز میتواند هدف خلقت و حیات زن را با فعالیتهای اجتماعی او سامان داده و او را در تنظیم رفتار زندگی مدد رساند. لذا در مورد حجاب باید به چند عامل مهم توجه اساسی نمود:
1 . ظرفیت وجودی زن
2 . فعالیت اجتماعی زن
3 . تحلیل حکم حجاب
4 . ارتباط حجاب با مسایل حکومتی
1 . ظرفیت وجودی زن؛
متأسفانه آنچه را که علوم انسانی به عنوان خصایص زن در جهان معرفی نموده, اموری مهم, متناقض و غالباً غیر کارآمد است, زیرا شخصیت ارائه شده از زن در جهان گرفتار چالشهای اساسی ذیل شده است:
الف. نارضایتی از تصویر خود:
زنان (حتی تحصیلکردهها) نسبت به تصویری که از خود دارند ـ چه تصویری که جامعه به آنها ارائه نموده یا علوم انسانی ترسیم نموده است ـ ناراضیاند. چرا که تصویری از موجودی ضعیف, جنسی, انفعالی, ناکارآمد و حاشیهای است. در نتیجه؛ نه تنها زنان را معترض به جنسیت خود ساخته, بلکه آنان را آمادهی پذیرش تغییر و تحول در ایجاد نقشهای جدید به جای نقشهای واقعی از خود نموده است.
ب. احساس محرومیت:
احساس مظلومیت تاریخی که به زن بار شده است؛ سبب گردیده که چهرهای همراه با احساس محرومیت به او تحمیل شود. از آنجا که خود زن در تشکیل این چهره مؤثر بوده است, چنانچه جامعه امتیازی هم به او بدهد, باز این احساس نه تنها محو نمیگردد و زن را آمادهی ارائهی نقشهای کارآمد نمیسازد, بلکه به زجر کشیدن در رنجهای زنانه کمک میکند و او را وامیدارد تا به حال خود بگرید و دیگران را نیز بگریاند, و در ترسیم وضعیت جدید نیز باز به محرومیت و ظلمی جدید تن دهد آن گونه که با شعار فریبندهی «بازسازی عناصر محروم» همخوانی داشته باشد, و صد افسوس که عمق این اسارت آگاهانه, با اسارت پیشین او قابل مقایسه نمیباشد!!
ج. گمگشتگی نقش:
زن در گم گشتگی تصویر صحیح خود, در جستجوی نقشی اساسی است. نقشهای متفاوتی که به او تحمیل یا عرضه میگردد همخوانی چندانی با یکدیگر و با انتظارات جامعه ندارد, به گونهای که ممکن است سرگشتگی زن در تطبیق وجود خود با نقشهای مطروحه, او را به انتخابی با تلقینات بیگانه بکشاند تا به وسیلهی آن, نقش سنتی خود را رها نموده و نقشی دیگر را بپذیرد. گزینش نقش جدید با فریبندگی ظاهر و تبلیغات اجتماعی رابطهای نزدیک دارد. در این انتخاب نقشهای طبیعی و خانوادگی به علت بازدهی طولانی و تعارض با فعالیتهای اجتماعی از سوی زن مُهر طرد خورده, و شخصیت زن را وامیدارد که به دنبال امتیازات ظاهری بوده تا بتواند خود را در اجتماع ارضاء نماید و این گونه است که با پذیرش نقشی کاذب, خانواده را دچار تنشهای مختلف مینماید.
د. خانواده:
نقش و موقعیت زن در نهاد مقدس خانواده, نقشی پنهان است بدین سبب ظلمهای بی رویهای که در طول تاریخ به زن روا شده است, گاه نقش او را به بینقشی محض نزدیک کرده است, در حالی که استحکام خانواده به ایثار زن قائم بوده و جهان با تردید زن در ایفای نقش او در خانواده دچار صدمات جبران ناپذیری گشته است و تا به حال با هیچ برنامه و تدبیری نتوانسته آن ایمان و اعتقاد راستین گذشته به بنیاد خانواده را به زن بازگرداند. در خانواده با وجود آن که جایگاه زن در تمامی نقشهای خلقتی؛ دختری, همسری, مادری و خواهری قابل ارزش بوده, و هر یک جایگاه مشخص و تعریف شدهای را دارند ـکهبدلگزین نمیباشند ـ اما نقش قالب زن در خانواده, نقش همسری و مادری است. به این سبب از گذشتههای دور, زن را فقط با ایفای این نقش میشناختهاند. لذا ضروری است که نسبت به تعریف جایگاه ویژهی تمامی نقشهای زن در خانواده کار ویژهای صورت پذیرد تا تصویر زن در خانواده اصلاح گردد.
ﻫ . اجتماع:
تسری ولایت مرد بر زن از خانواده به اجتماع, و ضعیفتر بودن قوای جسمی زن نسبت به مرد, زمینهی ظلمهای معتنابهی را برای زن در اجتماع فراهم کرده است که به طرق گوناگون و با منطقهای مختلف علمی گهگاه توجیه میگردد. تلاشهای چند قرن گذشتهی زنان جهت رفع این محرومیتهای اجتماعی دستاوردهایی را به دنبال داشته است که گویا او را نه تنها از اهدافش دور ساخته که معضلی بر مشکلات گذشته افزوده است:
1 . مردان برایحفظ تفوق خود ـ در صورت بیاثرشدن منطق و سلاحهای گذشته ـ به منطق و سیاستی جدیدتر دست زدهاند که نتیجهای جز فلسفهی نیاز تسلط و سالار بودن مردان بر زنان, اما این بار با شیوهای جدیدتر و نوینتر نداشته است. اتفاقاً هر چه زمان میگذرد و مسؤولیتهای زنان در عرصههای اجتماع گستردهتر میشود, این تسلط نیز افزون میگردد و تا فراخنای همهی شؤونات زندگی او پیش میرودبهگونهای که حتی ظاهر زنان را نیز مردان باید تعیین کنند و آنگونه بپوشند و بیارایند که مردان راضی شوند و بپسندند.
2 . برخی از زنان برای پیشبرد کارهای خود و جلب همراهی مردان ناچار میشوند تا از خود مایهی بیشتری بگذارند که این امر به خستگی و وازدگی, و دوری از خانواده و ... منجر میگردد و در مجموع نه تنها به نفع زنان نمیباشد, بلکه آنان را از اهدافشان نیز دور میسازد.
3 . ساختار اجتماعی به گونهای قوام یافته است که زنان را به همراهی و همرأیی با فرهنگ روزمره و مادی میکشاند, لذا با آن که با تلاش بسیاری از افراد, مسیر حرکتی جامعه از تفوق قوای جسمی به سوی تفوق قوای فکری در حرکت است, اما زنان به سبب محرومیت از آموزش و تخصص همپای مردان باز جزء جمعیت حاشیهای قرار میگیرند.
چرا زن را براساس شاخصهای اقتصادی میسنجند؟
عدهای میگویند زنان چون در اقتصاد و مالکیت سهم ندارند دارای قدرت نیستند, در حالی که این تحلیل براساس نظام سرمایهداری است. اینان اقتدار زنان را طوری تغییر دادهاند که با معیارهای مردانه و سرمایهداری بسازد و زنان را با این تحلیل ناصحیح و تحمیلی و غلط وارد بازار کار کنند, و حال آنکه قدرت فرهنگی زنان چیزی کمتر از مردان نیست. ولی چرا درجهان فقط زن و مرد را براساس شاخصهای اقتصادی میسنجند و نه شاخصهای فرهنگی؟!
در حالی که نمونهای از سرمایههای خلقتی و فطری زنان برای رشد و سعادت جامعه عبارت است از:
j دارا بودن سرمایهی عظیم احساس و عاطفه که زمینهی مستعد بروز مودت, عشق و ایثار بشری است.
j دارا بودن جذابیت و لطافت, این سرمایه, زمینهی تشکیل خانواده و اولین زمینهی تکامل زن و مرد به عنوان متمم و مکمل یکدیگر به شمار میآید.
j دارا بودن قدرت زایش که تداوم نسل بشری را ضمانت مینماید.
جای تأسف است که به علت ناصحیح بودن برنامهریزی فرهنگی و توسعهی خلاءهای معنوی, زن قبول نموده که تمامی این زمینهها نه تنها امتیاز نیست!! بلکه کانونهای تحقیر اوست که باید از آن دوری نماید! و یا زمینهی استفاده از آن را به دست برنامهریزان قدرتمند دهد تا به صورت عنصری فعال شناخته گردد!!
2 . فعالیت اجتماعی زن؛
تمامی زمینههای خلقتی زن بر ایفای نقشهای اجتماعی او اثر میگذارد که البته باید گفت:
زنان دارای توانهای بالقوهی عظیمی هستند که در صورت توجه به این امتیازات و سیستم اطلاعرسانی و آموزش صحیح و مناسب, جامعهی بشری میتواند از این سرمایههایشگرف در راه تعالی استفادهی بسیار بنماید.
از آنجا که تمامی آحاد بشر مجبور به ایجاد ارتباط اجتماعی هستند که برای بهتری و برتری این ارتباط باید روندی را در مبادلات اجتماعی طی نمایند تا با کسب اطلاعات و آموزههای بیشتر بتوانند متصدی امور بالاتری شوند, اما بیراهه رفتن زنان و انفعالی عمل کردن در برابر قدرت مردان علاوه به هدر دادن انرژی آنها در مجموع چالشهایی را در مسیر رشد و تعالی جامعه به وجود آورده است که از آن جمله؛
الف. تنوع طلبی را وارد میدان اجتماع نموده, و به این وسیله خستگی مفرط شغلی را از مردان میزداید و محیط خشن اشتغال را به محیطی همراه با لطافت و تبرّج تبدیل میکند و بخشی از نیاز مردان را در محیط اجتماعی بدون پذیرش مسؤولیت خطیر خانواده اشباع مینماید تا علاوه بر این همه, سالاری و سیاست مداری و قدرت مردانه در گرداندن و بازیچه قرار زنها ارضاء شود که این خود ضعف و حقارت را برای زنان به دنبال میآورد.
ب. زنان را دربازاررقابت و جلوهگری جسمی به جان هم انداخته, و بخش مهمی از انرژی آنان را در راه جلب رضایت و توجه مردانمصروف مینماید, در حالی که نه تنها سرمایهی فکری زنان کمتر از مردان نیست, بلکه آنان دارای توانهای بالقوهی خاصی هستند که خالق متعال برای تحقّق اهداف خود عطا فرموده و از آنان پیمان گرفته است تا در مسیر اهداف غیر الهی آن را خرج نکنند!
3 . تحلیل حکم حجاب؛
حجاب اسلامی؛ اثبات قدرت فرهنگی زن است, تا زن به این وسیله نه تنها تمامی سرمایههایش را به درستی به جریان اندازد و در محیط فعالیت, شهوت را از مطلوبیت دائمی بیاندازد و مردان را در جایگاه انسانی خود قرار دهد؛ بلکه بر تفکر, اراده, فرهنگ و معنویت و اخلاق (به عنوان عنصر اساسی رفتار انسانی) تأکید مبرم نماید.
حجاب اسلامی؛ قویترین وسیله برای زن در راه تعدیل و همخوانی نقشهای متعددی است که در خانواده, یا اجتماع به او عرضه شده است.
حجاب اسلامی؛ زن را به عنوان انسانی متفکر مطرح میسازد, تا قدرت تفکر و ارادهی او اجتماع را تحت پوشش بگیرد. لذا میتوان گفت: حجاب در بردارندهی سه اثر مهمّ اجتماعی است:
«رشد شخصیت زن», «رشد فرهنگ» و «رشد اجتماع».
رشد شخصیت زن:
الف. ایجاد انگیزه؛
حجاب به ایجاد و تقویت انگیزه جهت فعالیت هدفدار زن کمک میکند و نه تنها او را به عنوان انسانی فعال و پویا مطرح میسازد, بلکه تصویر زن مسلمان را تصویر زنی که به همراه فعالیتهای علمی, اجتماعی, اقتصادی خود رسالت فرهنگی را نیز بر عهده دارد, مطرح میسازد.
ب. تنظیم رفتار؛
حجاب اسلامی به سازماندهی رفتار زن وجامعه مددمیرساند وموجبمیشود تا زن محیط اجتماعی را شناسایی کرده و رفتار خود را با این شناخت, بازسازی فکری نموده و به سوی ارزشها بکشاند. از همین رو, علاوه بر دقت در تنظیم رفتار خود, تلاش همه جانبهای را در شناسایی انتظارات محیط به عمل آورده و مراحل رفتاری خود را برای دور نشدن از آن طراحی مینماید.
ج. تحرک؛
حجاب اسلامی, لباس ارتباط و فعالیت اجتماعی است. اسلام از انسان خمود و سست بیزار است. هر فرد مسلمان مسؤولیت گردش چرخهی حیات را بر عهده دارد. لذا بازیابی مسؤولیت فردی و ایجاد زمینهی رشد و فعالیت اجتماعی, جزء رسالتهای فردی هر مسلمان است, و طرح مسألهی حجاب زن مسلمان خود شاهدی گویا بر ثمربخشی نقش و تحرک اجتماعی او در جامعه اسلامی است. لباس تحرک اجتماعی و زنده بودن زن در جامعه اسلامی را اعلام مینماید.
د. یگانگی رفتاری؛
حجاب هماهنگی میان تمامی اجزای فرهنگی و نقشهای زن را فراهم میآورد و کارکرد تمامی آنها را به سوی وحدت میکشاند. حجاب علامت و نشان درک صحیح و هدفمند زن از زندگی است که براساس آن ارزشها شکل میگیرد و نقشها و امور زندگی او تنظیم میگردد.
ﻫ . الگوپذیری؛
حجاب اسلامی, لباس الگوی زنان عالم حضرت فاطمه زهرا3 است, از همین رو زن محجبه در این لباس خود را پیرو ایشان قرار داده و زمینههای رفتاری براساس سیرهی بزرگان را میآموزد. حجاب, پیام فرهنگی این الگوی متعالی است که آن را میتوان نقطهی عظیم اتصال به ولایت دانست.
رشد فرهنگ:
از آنجا که متأسفانه فرهنگ همیشه در مقابل اقتصاد و سیاست عقب نشینی کرده است و القائات بین المللی برای همراهی فرهنگ با مقاصد اقتصادی و سیاسی, از آن چهرهای غیر مستقل, وابسته و منفعل ساخته است هرگاه عناصری از فرهنگ به جلوهگری پرداخته و بحثهای فکری, فرهنگی به عنوان امر مطلوب اجتماعی راه خود را باز کرده و مورد توجه انسانها قرار گرفته, اصالت وجود زن و احترام به ارزشهای او مطرح شده و آیندهی جوامع را امیدبخش ساخته است. در این فضا, هر زمینهای که به کنترل هر چه بیشتر مادیات منجر گردد و بتواند انرژی ذهنی را جهت استدلالات منطقی آزاد نماید, جزء عوامل رشد فرهنگ محسوب میگردد.
نحوهی پوشش همواره به عنوان یکی از قویترین وسایل, جهت کنترل نفس و مادیات و کشاندن جوّ جامعه به سوی تعقل و تفکر, مطرح بوده است. کارکرد حجاب در فعال نمودن عناصر فرهنگ بر هیچکس پوشیده نیست. حجاب به استقلال فرهنگی و عدم وابستگی فرهنگ به اقتصاد یا سیاست کمک نموده و به عنوان وسیلهای مهم در جهت اصلاح ساختار فکری, فرهنگی جامعه به سوی عقل سلیم و معنویت به شمار میآید. به بیان دیگر؛ حجاب در جهت دهی و ارشاد فرهنگ جامعه به سوی کانونهای رشد اثر قطعی دارد.
رشد اجتماع:
حجاب اثرات معتنابهی در رشد جامعه همچون امور ذیل دارد:
1 . توسعهی امنیت و نظم در جامعه از طریق کنترل زمینههای غرایز و طغیان آنها.
2 . تبلیغ حاکمیت رفتار معقول انسانی در جامعه و عقلایی شدن رفتارها.
3 . توسعهی مسؤولیتپذیری جهت رشد و تعالی جامعه.
4 . توسعهی همبستگی میان انسانها براساس اصول پذیرفته شدهی معنوی.
5 . استحکام خانوادهها.
ویژگی جامعهی صنعتی مدرن؛ بر پایهی تسلط نهادهای اقتصادی و ساختن انسان اقتصادی است, همان انسانی که مقهور قدرت مادی شده باشد. اما ویژگی جامعهی الهی؛ تسلط نهادهای فرهنگی و ساختن انسان فرهنگی مقتدر و مختار است. لذا با وجود آن که نظام صنعتی, شکلگیری رفتار انسانی را براساس اقتصاد میداند و تنازع بقا میان انسانها را امری عادی جلوه میدهد, نظام ارزشی نقش اصلی آدمی را در رفتار انسانی به فرهنگ میدهد و جامعه و زن را وا میدارد که از دریچهی ایمان به جامعه بنگرند.
نتیجه این که زن مسلمان با حجاب اسلامی خود را در حصن و حریم الهی مییابد, چرا که او سرباز سپاه الهی است که باید بر تعهدی که با خدای متعال بسته, پایبند بوده و از آن چه که گزندی به این تعهد برساند در هراس باشد. گو اینکه لباس ظاهرش نشان از این وظیفه و تعهد دارد. حجاب به گونهای برای او طراحی شده که نه تنها عاطفهی زندگی را حفظ کرده و امکان فعالیت را برای او میسر میسازد, بلکه زن مسلمان محجبه با حضور همیشگی خود در صحنه بر اقتدار و تداوم حرکت صحیح اجتماع به سوی اهداف متعالی نقشآفرین بوده است.
پینوشت:
[1] . در صورتی که قدرت همراه نفوذ گردد و مشروعیت یابد به اقتدار منجر میگردد.
الگوهای معصوم, نظام رفتاری انسان را به ساحتی الهی مبدل میسازند چرا که آنان ساخت رفتاری خود را از جامعه و فرهنگ بشری نگرفتهاند.
هر پدیدهای نشان میدهد که آیا نظامش زنده و پویاست یا بیمار و وامانده, و حجاب نشان دهندهی این است که اسلام همواره زنده و پویا است.
نقش و موقعیت زن در نهاد مقدس خانواده, نقشی پنهان است بدین سبب ظلمهای بی رویهای که در طول تاریخ به زن روا شده است, گاه نقش او را به بینقشی محض نزدیک کرده است, در حالی که استحکام خانواده به ایثار زن قائم بوده و جهان با تردید زن در ایفای نقش او در خانواده دچار صدمات جبران ناپذیری گشته است.
حجاب اسلامی؛ قویترین وسیله برای زن در راه تعدیل و همخوانی نقشهای متعددی است که در خانواده, یا اجتماع به او عرضه شده است.
حجاب هماهنگی میان تمامی اجزای فرهنگی و نقشهای زن را فراهم میآورد و کارکرد تمامی آنها را به سوی وحدت میکشاند.
نحوهی پوشش همواره به عنوان یکی از قویترین وسایل, جهت کنترل نفس و مادیات و کشاندن جوّ جامعه به سوی تعقل و تفکر, مطرح بوده است.
برای اینکه جواب این سوال را در یافته باشیم که آیا حجاب مانع پیشرفت یک کشور است یا خیز، اول تر از همه باید دید که حجاب چیست؟
زیرا بدون دانستن این امر که حجاب چیست، نمی توانیم اهداف، منافع و اضرار آن را بفهمیم، بعد از فهمیدن آن، باید تصمیم بگیریم، که کدامین ترقی را ما می خواهیم به دست بیاوریم، چون بدون معلوم کردن این نکته، نمی توانیم که آیا حجاب مانعی در راه ترقی و پیشرفت است یا خیر؟
حجاب در اصل، کلمهء عربی است، که ما در لسان دری می توانیم آن را پرده هم بگوییم، کلمهء حجاب در قرآن عظیم الشان در محلی ذکر شده است که طی آن خداوند(ج) مردم را از رفتن بدون تکلف به خانهء پیامبر خدا اصلی الله علیه وسلم منع فرموده است.
وحکم فرموده اگر از خانم های خانه تقاضای چیزی را دارند، آن را از عقب حجاب و پرده تقاضا نمایند.
احکام حجاب سر از همین حکم آغاز گردید و هر آنچه از احکام حجاب بعد از آن نازل شد، مجموع آن را "احکام حجاب" خواندند.
احکام حجاب در سوره های بیست و چهارمین (النور) و سی وسوم (الاحزاب) قرآن مجید، با همه تفصیلات موجود است.
طی احکام حجاب به زنان امر شده است که در خانه های خویش با وقار بیاسایند، آن چنان که خانم ها در زمان جاهلیت عادت داشتند، حسن و آرایش خود را به نمایش نگذارند اگر بیرون برآمدن از خانه برای شان ضرور باشد، با چادری بزرگی خود را بپوشانند، و زیوری را که از آن آواز آید، نباید در هنگام خروج از منزل بپوشند، در داخل خانه های خویش نیز بین مردان محرم و نامحرم فرق کند، به جز از مردان محرم، خادمان خانه، و زنانی که با آنها نشت و برخاست دارند، در مقابل سایرین، بازینت و آرایش ظاهر نشوند.
(مفهوم از زینت در اینجا آرایش یا میک اپ است که لباس، زیور خوش نما و استعمال سامان آلات آرایش هم در آن شامل است).
بعد هم زنان را هدایت نموده تا در مقابل مردان محرم نیز چادر را بر گریبان ها وسینه های خویش پهن نموده. و محلات ستر بدن خویش را بپوشانند مردان خانه نیز هدایت نموده است تا ولو اگر نزد خواهران و مادران خویش می روند، اجازه بگیرند ( دق الباب کنند). مبادا دفعتا نگاه آنها به حالتی بیفتد که قسمتی از جسم خواهران و مادران برهنه باشد.
این احکامی است که در قرآن ذکر شده است و نام آن را "احکام حجاب" کذاشته اند. نبی کریم صلی الله علیه و سلم در تشریح این احکام فرموده اند که ستر خانم ها ( محلات پوشیده، جسم خانم ها) بدون چهره. دست ها تا بند دست و پا ها الی بجلک پاها، همه جسم ایشان است که باید حتی از پدران و برادران خویش نیز آن را بپوشانند.
همچنان خانم ها نباید چنان لباس باریک یا چسپ بپوشند که خطوط جسم آنها را نمایان سازد به همین گونه رسول الله صلی الله علیه وسلم به جز مردان محرم، تنها نشتن یا تنها بودن زن را باسایر مردان منع فرموده اند، و رسول الله صلی الله علیه وسلم زنان را از این کار منع فرمودند که در بیرون از منزل خوشبویی یا عطر استعمال کنند.
در داخل مسجد هنگام نماز جماعت رسول الله صلی الله علیه وسلم ، جایگاه جداگانه یی برای مردان و زنان تعیین نمود، و اجازه نداد تا زن و مرد شانه به شانهء هم، در یک صف نماز بخوانند.
در صدر اسلام رسول الله صلی الله علیه وسلم وهمه مردان بعد از ختم نماز، تا هنگامی در مسجد می نشتندکه زنان از مسجد بیرون شدند.
این همه احکامی است که هر کسی بخواهد می تواند، آن را در سوره (النور) سوره ( الاحزاب) و کتب مستند احادیث، مشاهده کند.
آنچه را ما امروز حجاب می نامیم، ولو اگر در شکل عملی خود شکار افراط و یا تفریط شده باشد، ولی اصول و قواعد آن همان است که خداوند و رسول وی صلی الله علیه وسلم در جامعهء اسلامی صدر اسلام، در مدینهء منوره نافذ نموده بودند.
گرچه بند نمودن دهان کسی به نام خدا و رسولش درست نیست، ولی باید به صراحت بگوییم که بلند نمودن این شعار که " حجاب مانع پیشرفت ماست" نشانهء بارزی از ذهنیت دو جانبه و دوگانهء ماست و بهتر است بگوییم که هدف اصلی این گونه شعار ها نشانه یی از بی اعتمادی ما برذات خداوند و رسول خدا صلی الله علیه وسلم است و مفهوم واضح این گونه شعار ها این است که گویا خداوند و رسولش در راستای پیشرفت و ترقی مان موانعی ایجاد نموده اند!!
و اگر ما چنین فکر می کنیم، پس چرا جبراخود را مسلمان نشان می دهیم، و چرا از پذیرفتن دین خدا و رسولش انکار نمی ورزیم که بر ما العیاذ بالله چنین ظلمی را روا داشته اند؟
و از این سوال نمی توانیم با این جواب سرسری، بگذریم که خدا و رسولش ما را به رعایت نمودن حجاب امر نه نموده اند!! چنانچه در بالا تذکر داده شد که حجاب چیست؟ چه معنی دارد، و هر کسی بخواهد، می تواند احکام تفصیلی حجاب را در سوره های قرآن عظیم الشان، و کتب مستند احادیث مطالعه نمایند.
و اگر کسی از صحت احادیث منکر باشد، باز هم احکام واضح قرآن را چگونه می تواند انکار نماید؟
اگر احکام حجاب را که اسلام ما را به آن امر نموده است، اندکی با دقت مطالعه کنیم، سه هدف بزرگ آن را طور ذیل می توانیم بفهمیم:
۱- تا از اخلاق مرد و زن مواظبت به عمل آمده، دروازهء آن همه خرابی ها مسدود شود که در نتیجهء روابط آزادانه،مرد وزن در جوامع مختلط پدید می آید.
۲- تا محدودهء کاری زن و مرد از هم جدا گردیده، و به این ترتیب، وظایفی را که فطرت برای زن سپرده است باسکون و آرامش انجام دهد. و خدماتی که مرد مکلف به انجام دادن آن است، با اطمینان بتواند به جابیاورد.
۳- تا نظام خانه و خانواده را قوی و محفوظ سازد. که اهمیت آن به هیچ وجه کمتر از سایر نظام های زندگی نیست، بلکه بیشتر هم است آنانی که بدون حجاب نظام زنده گی و خانواده را محفوظ ساخته اند، در حقیقت زن را غلام ساخته و او را از همه حقوق وی محروم نموده اند، و کسانی که با اعطای حقوق به زنان، ایشان را از پیروی حجاب معاف ساخته اند، نظام خانواده و زند گی آنها فروپاشیده است، و روز به روز پاشیده تر می گردد.
در حالی که اسلام از یک سو همه حقوق زن را، برایش می دهد، و هراه با آن نظام خانواده و زندگی را نیز می خواهد محفوظ نگه دارد، و این هدف تا هنگامی حاصل شده نمی تواند که احکام حجاب، برای حفاظت از آن موجود نباشد.
بیایید با خون سردی تمام روی اهداف و مقاصدی فکر کنیم که اسلام می خواهد آن را از طریق رعایت حجاب، به دست بیاورد.
اگر اخلاق نزد کسی ارزش داشته باشد، پس باید دقت نماید که در جامعهء مختلط، وقتی زنان بعد از آن که خود را می آرایند و آزادنه گشت و گذار می کنند، و در هر بخش کاری در زندگی در کنار مردان اجرای وظیفه می نمایند، در آنجا چگونه می توان از فاسد شدن اخلاق جلوگیری کرد؟ و تا چه وقت اخلاق جامعه از فاسد شدن،نگهداری خواهد شد؟
چنانچه ما در کشور های خود مشاهده می کنیم که به هر اندازه سیستم اداری مختلط افزایش می یابد، به همان اندازه به جرایم جنسی افزوده می شود، و این گفته که سبب اصلی این خرابی ها و مفاسد پرده و حجاب است، و وقتی پرده نباشد، دل های مردم از زنان سیر خواهد شد، به کلی غلط است.
چنانچه در کشور هایی که بی حجابی و آزادی کامل حکم فرماست، نیز دل مردم سیر نشده است، و خواسته های هوس آلود آنها کار را به سر منزل عریانی کامل رسانید! وتا حال از اجازه نامهء برهنگی کامل دل آنها سیر نمی گردد همان گونه که مشاهد می کنیم فعلا هم جرایم جنسی بیشتر در آن دیار اتفاق می افتد، و آن گونه که گزارش ها این گونه جرایم زنیت صفحات جراید امریکا، انگلستان، و سایر کشور ها می گردد.
آیا این گونه حالت، حالت قابل اطمینان است؟
این موضوع تنها موضوع اخلاق نیست، بلکه موضوع فرهنگ و عنعنهءماست! به هر اندازه ای که جوامع مختلط افزایش می یابد، مصارف آرایش و لباس خانم ها هم به همان اندازه افزایش پیدا می کند.
و آنگاه عایدات جایز خانواده ها، برای این مصارف ناکافی گردیده، در نتیجه هر سو رشوت، اختلاس، و سایر حرام خوری ها، افزایش می یابد.
چانکه همین حرام خوری ها باعث شده، تا هیچ قانونی در کشور ها و جوامع ما به طور درست آن نافذ و تطبیق نگردد، و همچنان این نکته هم قابل غور است که کسی در مورد خواسته های خود به نظم و دسپلین عادت نداشته باشد، چگوننه می تواند در سایر معاملات پابند نظم باشد.
در زندگی خانوادگی خود، وفادار نباشد، چگونه می توان از وی توقع داشت که در مسایل ملی و کشوری، وفادار خواهد بود؟
جدا نمودن دایره های کاری مرد و زن به ذات خود، از تقاضای فطرت است، وقتی فطرت وظیفهء مادری و مادر شدن را به زن سپرده است، به خوبی واضح ساخته است که محل اصلی وظیفهء خانم در کجاست؟ هنگامی که وظیفهء پدری و پدر بودن را به مرد سپرده است، خود واضح است که برای اجرای چه اموری، اورا بارسنگین مادر بودن، فارغ ساخته است؟
خداوند برای اجرای هر دو قسم خدمات و امور برای زنان و مردان اجسام جداگانه و متفاوت از هدیگر اعطا نموده است، و برای هردو نیز درهای جداگانه اعطا نموده است، صفات جداگانه داده است، و حتی حالت روانی هر دو را متفاوت خلق نموده است.
کسی را که فطرت برای مادر شدن پیدا نموده است، برایش صبر و تحمل بخشیده است،در خوی و عادتش نرمی آفریده در وجودش مهر مادر را جایگزین ساخته است، و اگر این چیز ها نزد زن نمی بود امروز ما و شما در این حالت کنونی قرار نمی داشتیم.
کسی را که برای این کار گماشته شده، برای کار هایی که در آن به سخت خویی و سختی ضرورت است، موزون نیست و این گونه کار ها که در آن به سختی و سخت مزاجی ضرورت است برای کسی موزون شمرده می شودکه برای مادر شدن،آفردیده نشده است و اورا از مسوولیت های بزرگی آزاد نگه داشته اند که برای مادر شدن لازم است و اگر کسی می خواهد این تقسیم فطرت را از بین برد. پس باید فیصله کند که دیگر در روی جهان ضرورتی برای مادر وجود ندارد، و پس از گذشت یک مدتی نسل انسان بدون استعمال بم اتم و بم هادروجنی، خود به خود منقرض خواهد شد.
ولی اگر تصمیم ندارید که مادر شدن را در روی جهان خاتمه بخشید، و تقسیم فطرت را هم در مورد وظایف و وجایب زن و مرد نمی پذیرید، پس این بی انصافی بزرگ با زن است، که هم بار بزرگی را که فطرت بشری بر دوش وی گذاشته بردارد، باری را که مرد به اندازهء یک انگشت هم نمی تواند در برداشتن آن با وی همکاری کند،و همگام با آن زن باید در کار های سیاست، تجارت، صنعت و پیشه وری،و جنگ و جدل، شانه به شانه مردان سهم بگیرد.
حال بیایید اندکی با ذهن آرام بیندیشم، نیم قسمت از خدمت به انسانیت آن است که همه را به طور کامل زن انجام می دهد، هیچ مردی به اندازهء یک ذره هم نمی تواند در برداشتن آن بار باوی کمک نماید،نیم حصهء آن را زن بر دوش گیرد؟ به این ترتیب سه بر چهار حصه مسوولیت ها یا سه برچهار حصهء این بار بردوش زن ها گذاشته شد، و یک برچهار آن بر دوش مرد ها،آیا انصاف همین است؟
و خانم ها هم به خاطری این ظلم را با خوشی قبول نموده اند، بلکه با اصرار و پافشاری این بار مسوولیت را به دوش می گیرند که جامعهء از اعطای حیثیت و عزت برای آنها به حیث زن، انکار نموده است. جامعهء امروزی زن صاحب اولاد را مورد تمسخر قرار داده و زن خانه دار را بی حیثیت می خواند.
همه خدماتی را که زن در خانواده انجام می دهد، و خدماتی که به هیچ وجه انجام دادن آن از کار های مردان نبودند،جامعه آن خدمات و کار ها بی ارزش جلوه داد. و زن مجبورا در تلاش عزت، قدر و منزلت، برای اجرای کار های آماده گردید که در حقیقت باید آن را مرد انجام می داد، زیرا اگر خود را مرد نمی ساخت، کار های مردانه را انجام نمی داد، جامعه حاضر نبود تا برایش عزت و حیثیتی قایل شود.
اسلام زن را آن قدر مورد عطوفت و مهربانی قرار داده است که باوحود زن بودن و همراه باانجام خدمات زنانه، براش حیثیت و مقامی مساوی با مرد اعطا نموده است و حتی در مقام مادر مقام والاتر از مرد را برایش داده است.
حال که جامعهء امروزی ادعا دارد که حجاب مانع پیشرفت جامعه است، به این معنی است که از زن تقاضا دارد تا هم مادر باشد، هم قاضی در محکمه و هم از طربق رقص و سرود برای تفریح مرد ها وقت بدهد، و به این گونه جامعهء امروزی ان قدر بار برشانه های زن می گذاردکه بالاخر توانایی انجام دادن هیچ گونه خدمتی را نداشته باشد.
جامعهء امروزی تقاضای انحام کار را از زن دارد که او برای آن آفریده نشده است. و زن را به میدانی می کشاند که نمی تواند در آنجا با مرد مقابله کند جایی که مرد از او پیش قدم خواهد بود.
در جایی که اگر زن بتواند حق خود را به دست بیاورد، تنها در حال ترحم بر زن بودن او خواهد بود، یا به عبات دیگر زن از دیگاه زن حق خود را تنها از راه " جمال" و زیبایی به دست آرده می تواند نه از طریق کمال، چون از دیدگاه جامعهء امروزین، اجرای اینکار ها برای پیشرفت کشور ضروری شمرده می شود.
خانه و خانواده که جامعهء امروزی، در خوشحالی ترقی و پیشرفت اهمیت آن را فراموش نموده است، در حقیقت فابریکه یی است که انسان در آن ساخته می شود، که به یقین اهمین و ضرورت آن از فابریکه های تولید کننده توپ و تفنگچه کمتر نیست مواصفات، حالت روانی، و استعدادی که برای پیشبرد امور چنین فابریکهء ( فابریکه انسان سازی) ضرورت است، فطرت همه آن را در وجود زن آفریده است، تلاش،زحمت کشی و سخت کاری که برای پیشبرد این فابریکه ضرورت است، فطرت بیش از همه آن را بر شانه های زن بار نموده است.
کار برای انجام دادن در این نوع فابریکه ها خیلی زیاد است، و اگر کسی با احساس مسوولیت، و آن گونه که حق آن است این کار ها را بخواهد انجام دهد، شاید وقت سر خاریدن هم نیابد، و اگر در پیشبرد امور این گونه فابریکه های انسان سازی، هر قدر از استعداد، سلیقه و دانشمندی کار گرفته شود، به همان اندازه انسانی دارندهء صفات بلند در آن ساخته می شود و برای این کار ضرورت است تا زن را از تعلیم و تربیهء خوب هرچه بیشتر مستفید سازیم، و برای این که امور این گونه فابریکه های انسان سازی، با سکون اطمینان و اعتماد به پیش برده شود، اسلام نظم و دسپلین حجاب را نافذ ساخت، تا زن بتواند با اطمینان خاطر کار خود را انجام دهد، و توجه وی به سمت های نادرست معطوف نگردد و مرد هم با اطمینان کامل، این بخش زندگی را به زنان رها سازد.
ولی حال جامعه می خواهد، این نظم و دسپلین را به خاطر پیشرفت و ترقی کشور، از بین ببرد.
اما بعد از خاتمه این نظم و دسپلین، یکی از این دو صورت طبعا حاکم خواهد شد، یا باید زن را با پیروی از تمدن های هندی، و تمدن های پیشن عیسویت و یهودیت به شکل غلام نگه داریم تا نظام زندگی خانوادگی از هم نپاشد یا باید برای این امر آمادگی بگیریم که فابریکه های انسان سازی، از بین رفته، فابریکه های تولید تفنگچه توپ، رشد و انکشاف نماید به صراحت باید گفت که امکان ندارد، که همراه با بر قرار نگه داشتن حقوق کامل قانونی و اقتصادی که اسلام به زنان داده است، کسی دسپلین و نظام نافذهء اسلام را بشکند، و با وجود آن نظام خانوادگی وی از تباهی و بربادی نجات یابد.
پس بهتر است هر معیار از "ترقی" و پیشرقت" را که شما در ذهن خویش دارید، با در نظر داشت آن، بیندیشید که شما چه چیزی را می خواهید به دست بیاورید. و آمادگی از دست دادن چه چیزی را دارید.
ترقی و پیشرفت یک کلمهء بسیار وسع و با مفهوم بزرگ است و نمی توان به یک مفهوم واحد و یگانه برای آن اکتفا کرد.
مسلمانان یک زمانی بر ساحهء وسعی از زمین از خلیج بنگال گرفته تا بحر اتلانتیک حکمرانی داشتند، همچنان در رشته های ساینس و فلسفه استاد همه جهان بودند، در راستای تهذیب و تمدن هیچ قومی در جهان نمی توانست با ایشان همسری کند، ولی معلوم نیست که از دیدگاه کدام قاموس می توان این همه پیشرفت را " ترقی" نامید یا خیر؟ ولی اگر این را می توانیم ترقی بگوییم، پس این پیشرفت و ترقی مربوط به جامعه ایی است که حجاب و پرده به سختی در آن رایج بود. تاریخ اسلام مملو از نام های اولیا، مدبرین، علما، حکما، مصنفین و فاتحین بزرگ است، و حتمی است که این گونه افراد عظیم الشان در آغوش مادران جاهل بزرگ نشده اند، همچنان در تاریخ اسلام نام های زنان بسیار بزرگوار را در می یابیم، این عده، خانم هایی بودند که در علم، فن و ادب به درجه کمال رسیده بودند، ولی حجاب هیچ گاهی مانع چنین پیشرفت مسلمانان نگردیده بود، و نخواهد گردید.
امروز هم اگر ما با همان گونه ترقی و پیشرفت دلچسپی داشته باشیم" حجاب" مانع ما نمی گردد، ولی اگر مفهوم از ترقی و پیشرفت در نزد مردم تنها آن نوعی از ترقی باشد که اهل غرب به آن رسیده اند، یقینا که در موجودیت حجاب، نمی توانیم به آن گونه ترقی دست یابیم ولی نباید فراموش کرد که جهان غرب با به خطر انداختن نظام اخلاقی و خانوادگی خویش توانسته اند، این پیشرفت و ترقی را به دست بیاورند.
ترقی و پیشرفت غرب زن را از محدودهء کاری خودش به حیث زن، خارج نموده و او را داخل محدودهء کاری مرد نموده است.
به این گونه جامعهء غربی اگر از یک سو توانست برای پیشبرد امور دفاتر و کارخانه های خود دست دوم (توانایی زن) را دریابد، و به ظاهر به پیشرفت و ترقی هم نایل آمده، ولی سکون و راحت خانوادگی خود ار از دست داده.
اگر امروز هم کدام منزلی در جامعهء غربی آباد است تنها از برکت خانم های خانه است.
خانم هایی که شانه به شانه با مردان کار می کنند و پول به دست می آروند، در هیچ نقطه یی از دنیا نظام خانواده گی را به پیش نمی برد، و نه هم می توانند آن را به پیش ببرند.
ازدواج های این طبقه با یک طلاق خاتمه می یابد. اولاد شان تباه می شوند، این طبقه اگر جایی برای بود و باش دارند، یا کلپ است، یا هوتل، خانه و منزل دیگر برای ایشان جای سکون و آرامش نیست، و کار ساختار انسان خوب برای جایگزینی خود را این طبقه، ترک نموده اند.
حال اگر به این نوع ترقی کس دل می بازد، می تواند، دل ببازد
یکی از مظاهر اسلامیت جوامع مسلمان، حجاب و پوشش زنان است که به عنوان سمبلی از آموزههای اسلامی و تکلیفی برای مسلمانان و بویژه زنان، موضوع چالشهای فراوان داخلی و خارجی قرار گرفته است. در برخی از کشورها نیز از جمله فرانسه حجاب زنان مسلمان از سوی دولت ممنوع اعلام شد و دختران محجبه از حضور در برخی محافل، به دلیل داشتن حجاب محروم شدند. در پی این ممنوعیتها، نظر صاحبنظران و اندیشمندان به این موضوع جلب گردید و ناخودآگاه حجاب به موضوعی نه تنها برای شناخت حجاب که موضوعی برای شناخت اسلام...
| ![]() ![]() عناوین روزهای دهه مبارک فجر: 12/11/1389، سه شنبه، روز ورود امام خمینی(ره) به میهن اسلامی؛ با عنوان انقلاب اسلامی، ولایت فقیه، امام خمینی(ره) و رهبری 13/11/1389، چهار شنبه، روز رحلت پیامبر(ص) و امام حسن مجتبی(ع)؛ با عنوان انقلاب اسلامی، پیامبر اعظم(ره)، وحدت و احیای ارزش های اسلامی 14/11/1389، پنج شنبه، با عنوان انقلاب اسلامی، ایمان، جهاد، شهادت 15/11/1389، جمعه، روز شهادت امام رضا(ع)؛ با عنوان انقلاب اسلامی، قرآن، عترت، انتظار فرج 16/11/139، شنبه، روز اول ربیع الاول 1432 ه.ق؛ با عنوان انقلاب اسلامی، آزاداندیشی، تعالی فرهنگ و تمدن اسلامی 17/11/1389، یک شنبه، با عنوان انقلاب اسلامی،... ![]() به نظر شما کدامیک از فعالیت های ذیل در تحقق فرمایشات مقام معظم رهبری با موضوع "همت مضاعف، کار مضاعف" کاربردی تر می باشد؟ |